خدا که روی روزهای من کلید کند همهء حافظه ام قفل می کند حتی تو. اون ضریحی که زیرو روم میکرد. حوض پر ماهی توی صحنت. که منو با تو روبروم میکرد. اومدم گوشه ای توی حرمت. ادمات خط خطی میشن میرن. هی میون حیاط با تردید. سرده بد جوری یخ زدم اقا. چپقت رو سریع روشن کن. تا که سرما وجودمو نزده. گره های دخیلمو تن کن. واسم اعجاز تازتو رو کن. من از عیسی و مرده خسته شدم. منو درگیر چشم اهو کن. سرده بد جوری یخ زدم اقا.

هرچند پیش روی تو غرق خجالتند. چشمان این غریبه فقط با تو راحتند. بانوبه بی قراری شاعر ببخش اگر. این شعرها به حضرت چشمت جسارتند. آغوشت آشیانه ی گرم کبوتران. دور از نگاه سرد جهان. با بافه های موی تو سرگرم خلوتند. دنیا سکوت های مرا ساده فکر کرد. از حرف دل پ رند. بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش. دلشوره های هرشبم از روی عادتند.

تو را من چشم در راهم. ساده تر از اون روزگاریه که قوی تر از ماست و ما رو میشکنه و ما صدای قدم های خودمونو در لحظه خرد شدن می شنویم. هیچ چیز ماندگار نخواهد بود.

معاذی جون سلام خسته نباشی. الهی که شاد باشی و زنده باشی. خدا کنه هیچ موقع بدنیاری. شعرای خوب خوب می خونی برامون. واسه همین دوست داریم فراوون. غزل می گی شیرین مث مربا. دوستا اگرچه شعر زیبا دارن. اما پیش شعر تو کم می آرن. قربون اون معرفت و مرامت. خودت می دونی که چقدر می خوامت. هم شما هم رضای شهریاری. اگه نباشید همه کارا لنگه. کانون فرصت بی شما می لنگه. روزای چارشنبه به فکر اینیم.

نوشته شده در تاريخ جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ توسط روابط عمومی. پاسخگو ی امور مرتبط با کانون فرهنگی تربیتی فرصت می باشد. لازم بذکر است که از ابتدای مهرماه۹۲جلسات از ۴شنبه ها به ۲شنبه ها. نوشته شده در تاريخ جمعه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۴ توسط روابط عمومی.

این عید به ختم های و هویش برسد. شاید آن وقت دل به دریا بزنیم. تا ماهی هم به آرزویش برسد. همراه با شعر خوانی شاعران جوان.

خط خطی های يك ذهن بارانی. این هم از مجموعه پنج جلدی ماجراهای قندون. که بالاخره پس از مدتها به چاپ رسید. قندون شخصیت اصلی این مجموعه شعر است که با تصویرگری سوده بنی کمالی. در سال 92 توسط نشر شهر. برای گروه سنی الف و ب منتشر شده است. یه پله و دو پله. عناوین این مجموعه شعر است که به سفارش معاونت آموزش سازمان حمل و نقل و ترافیک و با هدف نهادینهسازی فرهنگ ترافیک در اذهان کودکان توسط زهره مسکنی.