این وبلاگ تقدیم به علی ضیا و همه هواداران خوبش. مجری دوست داشتنی ما تولدت مبارک. امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت. قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت. فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک . ببخشید من واقعا درگیر بودم این مدت. ولی امروز روزی نیود که بشه ازش گذشت. رو به خودش و خانوادش. و همه هواداران خوب و مهربونش تبریک بگم.

سسسسسسسسسسلللللللللللللللللللاااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممم دوستاي خوبم خوفيدچه خبرا آقا ما بعد از مدتي دوباره شروع به نوشتن كرديم فقط به خاطر شما حد اقققققققلللللللللللللللل با ييييهه نننننننننظظظظظظظظظرررررررر كوچولو روحمونو شاد كنيد. ببخشید دیر به دیر آپ میکنم. رو لبا سر شار از خنده بود.

و به آغاز کلام . که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد! شاید در دنیا هیچ کاری را به اندازه نوشتن دوست نداشته باشم و هیچ چیز در دنیا. مثل نوشتن ارامم نکند و بهم اعتماد به نفس ندهد . دکمه های نه چندان تمیز یک صفحه کیبورد و یک ذهن در حال انفجار.

مجموعه دغدغه های یک ذهن مریض و خب غالبن خسته. با این تعریف من خیلی وقت نیست که متولد شدم و تقریبن یکسال از عمرم گذشته است. باقی حرف ها بماند برای خودم و خودت که یک دل سیر برایت حرف دارم. من جز برای تو نمی خواهم خودم را. ای از همه من های من بهتر من تو. خدایا خودم رو سپردم به خودت.

اینجا هوا سرد است! و من دکتر خواهم شد. به خاطر یکی از دوستان خوبم برگشتم. ببخشید که نتونستم به نظرات جواب بدم بچه ها . من دیگه تو فاز کنکور نیستم. ولی نظراتی رو که مربوط به کنکور هستن تایید میکنم . اگر خواستید اطلاعاتی در مورد کنکور به دست بیارین از لینک ها و قسمت نظرات استفاده کنید. من مشاور نیستم و نمی تونم اونجوری که باید کمکتون کنم. وبلاگ دانشجویان داروسازی ورودی 91-بین المللی ارس. از نویسنده ی این وبلاگ هم می تونید سوالای کنکوریتونو بپرسین.

خاطرات قشنگ و دوست داشتنیم اینجا کلید خورد. خیلیم دوستش دارم و خواهم داشت. مل مل گلی جون و دایی جان همیشه دوستتون دارم. مگه میشه این همه خاطره خوب رو فراموش کرد. شعری فاخر از مل مل جااان! همونطور که میدونید مل مل تک ستاره ی این روز ها در برنامه ی طوفانی فضایی بچه های ایران. لطفا با احساس خوانده شود! مل مل ما قشنگه.

سیزده چهارده سالگی هایم مدام رمان میخواندم و داستان های عاشقانه. از میان سطور کتاب ها دنبال مردی بودم که راست گو بود قابل تکیه بود. حالا سی ساله هستم و باز. رفته ام سراغ رمان و داستاهای عاشقانه و شخصیت های خیالی. دلم شوريدگي ميخواهد و عشق. و بي اندازه از جماعت مرد نا اميدم و بي اعتماد.