Date Range
Date Range
Date Range
من وشوهرخوبم 24بهمن 1381 با هم ازدواج کردیم ودر 14 شهریور 82 بعد از چندماه دوران طلایی نامزدی زندگی مشترکمون رو شروع کردیم وپسرم آرين 8 اسفند 84 با ورودش به زندگیمون اون رو قشنگتر کرد. مي نويسم فقط به اين دليل كه از گذر ايام ردپايي اينجا بمونه. تنها دليل نوشتنم فراموش نشدن خاطراتيه كه ممكن بود از يادمون بره.
از وقتي اينجا شد خونه دومم و اطرافمو دوستاي جديد پر كردن. زندگي واسم قشنگ تر شده بود. آشنا شدن با آدماي جديد. آدمايي كه تك تكشون منو به عنوان دوستشون ميدونستن. دوستايي كه با اينكه نديده بودمشون مهرشون بد جور به دلم مي نشست. خيلي هاشون تبديل شدن به دوستاي صميمي. خيلي هاشون بدون اينكه از خودشون اثر بزارن غيب شدن. خيلي هاشون كمرنگ شدن ولي خوشحالم كه هستن هنوز. خيلي هاشون هنوزم با مرام و با معرفتن و اگه ازم خبري نداشته باشن خصوصي جوياي حالم ميشن.
دست نوشته های سیده شهره حقدوست اسکویی. هرچند با عرض پوزش من دیگر کامنتها را تایید نمیکنم و بنابراین اگر هنوز یاد من هستید لطف میکنید و گاه گدار من را میخوانید. این روزها ته دلم گرفته است چون با تمام امیدی که به خدا دارم دلخورم از اینکه باران رحمتش را دریغ کرد از ما روزهای پاییزی و زمستانی. اما از خودم راضی هستم چون سال گذشته آنچه کردم در جهت رضای خدا بوده حتی اگر به خطا رفتم. اما باز کمی تنبلی و کمی کوتاهی داشتم در نوشتن که سال جدید درصدد جبران این کاهلی. سلام به دوستان خوب و همراهان.
همینجوری بیخودی یهو به سرم زد. شرم من از نگاهت در عمق غروب جمعه. به عمق عشقمان مرا ببخش. آن روزها مشخص بود با آن كه با تفنگ حمله ميكند باي تفنگ بايد دفاع كرد. و شادی و خوشی نیز. این روزها بیشتر خاطراتم را مرور میکنم. این روزها و شب ها را از خاطراتم پاک کند. این روزها که میگذرد شادم.
جوانه زدن های پسر کوچولوی من. آریا و آرین جووووون از شاهرود. آروین و آرشین جون از شاهرود. نیایش و نهال جون از شاهرود.
بهمن 57 از نگاه روزنامه ها. وب نوشته های عباسعلی غلامی. انجمن اسلامی 19 دی شاهرود. اخبار بسیج و سپاه شاهرود. کلبه ای برای بچه های باحال. دل نوشته های هومن شهرستانی. شاهرود جزیرهء تنهایی ما دو تا. آی تی 88 صنعتی شاهرود.
کوچولوها بزرگ شدن اروین5 ساله و ارشین 2. اقا داداش هم واژه ایه که اروین نامیده میشه از زبان ارشین. زندگی من تولدت مبارک عزیزم. شاد موفق و پیروز باشی تا ابد.
آقامون در حال نگاه کردن به من. من بعد از ریختن روغن توی ظرف با یه تیکه دستمال کوچولو که مخصوص این کار گذاشتم دهنه بطری روغن رو پاک می کنم. که یه دستمال مخصوص گذاشتی که ظرف روغن رو باهاش تمیز کنی. از این کثیف کاریات خوشم میاد.
این پست رو باید 20 دی میذاشتم که نشد. پسر کوچولوی من چهار ساله شدنت مبارک. پسرک ما بعد از روز شماری با شوق زیاد شمع چهار سالگیشو فوت کرد و کیکشو برید. امسال کیکی که براش سفارش داده بودیم رو قنادی یادشون رفته بود بپزن کلی شرمنده شدن. و ما هم مجبور شدیم یه کیک ساده اماده انتخاب کنیم دیگه. یه تولد کوچیک با خانواده شوهر گرفتیم خیلیییییییییییییییییییییییییییی خوش گذشت . وروجکم تولدت مبارک و کادوی امسال شد کفش اسکیت. عکس خوبی از تولد موجود نیست این عکس هم مال همان روز میباشد.
سلام به زندگی من خوش آمدید. اوضاع ما هم مثل همیشه . دنبال یه سری تغییراتی توی خونه هستم که مستلزم داشتن پوله . پولم که کیمیا شده هی از ما فرار میکنه . اوضاع ما هم مثل همیشه . دنبال یه سری تغییراتی توی خونه هستم که مستلزم داشتن پوله . پولم که کیمیا شده هی از ما فرار میکنه . حیفه که ننویسم و یه یادگاری از خودم باقی نزارم .
من سارا هستم متولد سوم آذر 1385 دراين وبلاگ مامان ونوشه و بابا مجيد ميخوان خاطرات زندگي منو بنويسند خانه وبلاگ. عزيز دل مامان و بابا. دختر گلم و همه دوستان مهربون . یه عالمه شادی و سلامتی و خیر و برکت برای همتون آرزو میکنم.
Milanese, luogo ricco di storia e portatore della tradizione dei navigli, che è diventato, per una serie di vicessitudini, resto abbandonato dalla città metropolitana. Ritrovare un senso a questo. Un limite da riprogettare perchè. Area potenziale di uno spazio pubblico privilegiato.
Cliccando sulla locandina della manifestazione troverete in dettaglio tutti gli interventi prevesti, tra i quali anche una modesta relazione da me preparata. Conteggio battute Forum Magazine Maggio.
Qui vorrei organizzare la Ludoteca del Forum di Cava. Sì, sì,bello questo progetto. Lunedi 17 Marzo Incontro Zero. E alla fine la sessione Zero nacque! Dai Dai vi s.