Date Range
Date Range
Date Range
همه دارن ی کارایی برا زندگیشون میکنن تنها کسی ک نشسته و داره مثه گیجا بقیه و کاراشونو نگا میکنه منم. روزام همینطوری ب معنای واقعی الکی میگذرن مثه همیشه. تنها فرقی ک با قبل دارم اینه ک قبلا تو فکرم پر کارایی بود ک میخوام انجام بدم ولی الان فکرم خالیه. نمیخوام هیچ اسمی رو این حالم بذارم اصلا. ۲ بهمن یک سال بدون بابام گذشت.
چند تا عکس قسمت های تمیز و کثیف محل زندکی و محلتون میخوام برام بگیرید خواهش میکنم. غیبتم طولانی شد وقت نمیکنم بیام وبلاگ این ترم. درسام خیلی سنگینه مخصوصا مدار الکتریکی . بچه ها کمک میخوام . یکی از استادا یه پروژه داده از محل ها و مکان های. کثیف و تمیز عکس بگیرین . مثلا تابستون که تهران بودم موش های داخل. جوبهای ولیعصر رو دیدم عکس نگرفتم نمیدونستم لازم میشه. ولی پیدا نمیشه زیاد .
دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد. در زندگی به هیچ چیز اطمینان کامل نداشته باشید. در این صورت کاملا مطمئنم که موفق خواهید شد! از رنجی که میبریم. یوسف اباد خیابان شصت و ششم. Once in a red moon. بلاگ اسکای چرا اینجوری بود. همین نوار ابزار بلاگفا کلی بهتر بود. بزارید از این روزها براتون بگم. اینکه کنکور وزارت علوم زنتیک و سلولی مولکولی قبول شدم ولی نرفتم. اینکه وزارت بهداشت رتبم شد 1000 و ایمنی پزشکی قبول نشدم.
همون جاییه که دستمو زدم زیر چونه م و جریان زندگیمو نیگا می کنم. می دونم که خیلی وقته ننوشتم. اخه تو خونه خودم - خنده داره - نت ندارم. پس تند تند خبرا رو میدم و میرم. باغ هم در لحظه اخر اوکی شد و عکسای باغمون خیلی دوست داشتنی شد. عکسامونم فعلا هنوز اماده نشده اما دیدمشون خوب بود. دو روز بعد عروسی هم رفتیم ماه عسل. شمال و دریا و من لوسین. همه چیز اروم و عالی.
چ زود دارم بزرگ میشم هی! نمیدونم واسه من داره زمان خیلی زود میگذره! یا واقعأ داره زود میگذره .
اینجا یک دفترچه خاطرات مجازیست که قبلا در وبلاگستان پیشینه طولانی داشته و حذف شده است حالا روز از نو روزی از نو چون ما به بلگفا معتادیم. همه مطالب آن یا از ابتدا رمز دار هستند یا بعد از چند روز رمز دار میشوند و رمز آن تنها به آشنایان داده میشود. به تلخی زندگی به شیرینی اسپرسو. ترک های یک عدد بتن شفاف. یادداشت های بانوی بهمن ماه. بوسه های فرانسوی وقت باریدن برف. دنیا که روی غروب های جمعه توقف میکند.
همه دارن ی کارایی برا زندگیشون میکنن تنها کسی ک نشسته و داره مثه گیجا بقیه و کاراشونو نگا میکنه منم. روزام همینطوری ب معنای واقعی الکی میگذرن مثه همیشه. تنها فرقی ک با قبل دارم اینه ک قبلا تو فکرم پر کارایی بود ک میخوام انجام بدم ولی الان فکرم خالیه. نمیخوام هیچ اسمی رو این حالم بذارم اصلا. ۲ بهمن یک سال بدون بابام گذشت.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
امروز تولدش بود و بهمون خیلی خوش گذشت. هیچ کادویی و هیچ برنامه ای در کار نبود. منم یکی از ماگامو گذاشتم پیشش. بعد حالا همش دارم فکر میکنم چه ماگی بخرم واسه خودم. پارسال همین روز ما پیش هم بودیم اما من نه میتونستم کادو بدم نه حتی بهش تبریک بگم.
De Simple Photos Qui veulent dire EnOrmement pOur mOi .