حالا رفتار مذکور به قدری در غرب رواج یافته که کمکم از ترکیه نیز سر درآورده است. در ترکبوکو یکی از شهرهای ساحلی ترکیه کنار دریا قدم میزدم که کتابی روی شنها توجهم را جلب کرد. فکر کردم حتما صاحب کتاب فراموش کرده آن را با خود ببرد. برش داشتم و همینکه چشمم به صفحه اولش افتاد از خوشحالی در پوست خود نگنجیدم. مقاله نویسی برای نشریات ISI.

خوشمزه و آسون! میلادتان مبارک ای بهترین! راهنمای کامل رفتار با کودک . چشم ها را باید شست . نکات آموزشی و تربیتی کودکان. خنده هاتون از ته دل .

يه کوچه باغ يه پنجره. از این به بعد رضوان و نوشته هاش رو. تو این کلبه ملاقات کنید . زندگي رسم خوشايندي است زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ. زندگي جذبة دستي است كه مي چيند.

پس از غیبت طولانی! پس از مدتی غیبت! با شادی بسیار . بله واقعا آدمی موجود عجیبی است. اما دریغ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها! ٣- انحلال دانشگاه ع.

من میدانم لب رودخانه لیز است و جریان آب به شدت تند و تیز. برای همین اصلن بهش نگاه هم نمیکنم. این وبلاگ از صاحبش افسرده تر است! و بدتر از آن اندکی روزنامه نگاری کند! سیاه و دیگر هیچ! .

باد خبرها را با خودش می برد و در گوش همه زمزمه می کند. قاصدک خبرها را نگه دار! مردی که آخرش نفهمیدم عمامه اش مشکی بود یا سفید! هر کسی در زندگیش از یک بیماری رنج می برد که دست خودش نیست. بیماری من هم نوعی خنگیت مزمن در چک کردن سیستم خاک بر سر گلستان است. به این شیوه که گاهی تاریخ امتحان را نمی بینم. استاد که حوصله ی دلسوزاندن برای دانشجویش را ندارد طبیعتا! مردی که .

زمین و آسمان در عزای سبب خلقت.

آخر پاییز شده و وقت شمردن جوجه ها. گاهی تصور خوشی از خوشی هم خوشتره.