فک کنم the last up. نگارش در تاريخ یکشنبه 19 شهریور1391 توسط مبینا جووون. سلوووم و صد سلوووم به جیگلای خوددددددددددم. میبینم که 1 مهر نزدیکه. و همه به زودی اشکمون در مشکمونه. اصن خدا لعنت کنه مخترع مدرسه رو والاااا. الان قیافه من دیدن دیدن داره ها 2کیلو لاغر شدم بس حرص خوردم مهر داره میاد. آورین ینی شورو اشتیاق به درس و مدرسه. راسی یه خبر خوب واسه اونا که چشم دیدنمو ندارن. یا یه خبر بد واسه اونا که دوسم دارن و من عاشقشونم.

ღツღThe best thing you want is hereღツღ. هفت شماره را میگیرم . منتظر تماس شما هستم .

عنواني بهتر از اين به ذهنم نرسيد! سلااااااااااااااااااااااااام رفيق جونام.

خیلی وقت میشه که نیستم همین که اومدم به همتون سر زدم و خدا کنه کسی رو از قلم ننداخته باشم. امروز میخواستم در مورد خیلی چیزا بگم اما یه داستان خیلی زیبا شنیدم گفتم بد نیست برا شما هم بگم در ادامه هم یه شعر خیلی قشنگ از یه پسر بچه سیاه پوست که بهترین شعر سال شناخته شده. دخترک پولها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد. فکر کنم این پول برای خرید مع.

گاه با یه نگاه سرد بهاریترین روزت زمستان میشود. بیوفاییت شده عادت تو نوشته بودی. دی دار سه تا نقط ه. تلگرافی شده نامه ت قلبمو مچاله کردی. لای نقط ه چین نامه ت. عزیزم نقط ه ته خط. به توتقدیم این ترانه عوض جواب نامه ت. سایه عشقت از سرم خیلی زیاده. تابدونم که به عشقت تاکه جون دارم طلسمم. عزیزم نقط ه ته خط.

ஐ εїзA Piece of GODஐ εїз. آخ رین ه مس ف ر م خآک . به تن هایی که روحشان با دیگریست. به اندازه ی مادر دلتنگی که. آخرین سرباز برگشته از جنگ هم پسرش نبود. روز از نو روزی از نو. گاهی دلم میخواهد زمان را به عقب بازمیگرداندم. نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم. و سخت تر این است که. وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ. گرسنه باشد و در آزادی.