به وبلاگ سیدحمیدرضا سیدمحمدی خوش آمدید. مرحله اول مسابقات انتخابی تیم ملی بوکس شنبه و یکشنبه ششم و هفتم دی برگزار خواهد شد. دعوت 26 بوکسور به مسابقات انتخابي تيم ملي.

من از دو روزه ی هستی به جان شدم بیزار. خدایا شکر که این عمر جاودانی نیست. اندر احوالات خانه نشین شدن خلبان. کلا من فاز آدمایی که تی وی میبینن و با مجری یا بازیگر حرف میزننو نمیفهمم! نوشته شده توسط الی.

حتی اگر سنگفرش کوچه ها. ملودی قدم های من و تو را از یاد برده باشند. هنوز پرستو ها شبیه ارکستری اساطیری. از آنسوی ابرها بهار را با شوق می نوازند. حتی اگر تمام پرده های عشق را باد برده باشد. پیش آن گل سرخی است. که قرن ها پیش روی پیانوی شب جا گذاشتی. در این سوی مرزهای خاطره قدم بزنیم.

برنج ها در اب جوش بالا و پایین می پرند . چشمانم را میبندم و در پیچ و خم دود سیگارهایت گم میشوم . سیگارهایی که با آتش درون من می گیرانی. برنج را آبکش میکنم و ادیویه ها را روی ماهی پخش میکنم. زمزمه هایت را نمیشنوم و فقط سر تکان میدهم تا شک هایت را در برق دروغی چشمانم گم کنم . ماهی رو زغال گر می گیرد. هوای دل انگیز اردیبهشت لحظه ای تمام غم ها را از چهره ام دور می کند. اما تنها دقیقه ای برای تو کافیست تا با عکس دو نفره ی روی دیوار و صدای داریوش مرا به. واقعیت تلخ زندگی ام برگردانی.

غم دوری از تو! اگر چه اين بازگشت با ناراحتي و اندوهي همراهست که مسببش جدايي ناگزيري ست. در اين مدت خيلي چيزها بود براي نوشتن , اما براي نوشتن يک شوري لازم است که نبود. آنقدر کتاب نخوانده دارم که بي صبرانه منتظر يک تعطيلات طولاني هستم. اما کتاب خواندن در زمستان يک حس و حال ديگري دارد. وقتي که هواي بيرون سرد است و باران مي بارد و تو در گرماي اتاق بنشيني و چاي يا قهوه گرمت را مزه مزه کني و کتاب بخواني و موسيقي گوش کني . حرف اصلي من در اين نوشته در شعر زير خلاصه ميشود.

فارغ التحصیل علوم اجتماعی دانشگاه تهران و در حال حاضر کارمند . از سال 88 زندگی جدیدم رو با همسرم آغاز کردم . امیدوارم تو این زندگی همراهان خوبی برای هم باشیم . قالب های کودکانه پرشین بلاگ. اندر احوال طبابت پزشکان بی تعهد و بی سواد.

هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من. من ماندهام تنها میان سیل غمها. مهرخموشی برلب زده ام اما . من از تبار شیشههای تردم. بالاخره عصر چشمم به جمال آقای دکتر روشن شد.

این کار رو تو نت دیدم و خیلی خوشم اومد و شروع به کار کردم با یک مقدار تغییرات جزئی . به نظر من هر کسی که کار هنری انجام میده یه امضا مخصوص خودش داره . این کار رو هم تقدیم خواهر شوهر گلم کردم که مثل یه خواهر برام عزیزه. شما یادگار روزهایی هستید که نه فراموش میشوند و نه تکرار.