که درآغوش بادها رها شده ام. دور از باران ها افتاده ام. این ناله ی مرگبارم را به کدامین بگویم. به برگی که خزان میشود. به بادی که همیشه سرگردان است. به ابری که همیشه درحکم تبعید است. به ساحلی که ازغم نبود دریا میسوزد. یابه کویری که ازنبود باران می خشکد. که ازاین ناله ی غمناکم نگرید. تاريخ سه شنبه 8 مهر1393ساعت 9 نويسنده sahel. دربرابر این همه نامردی که درحقم شد.

سری اول عکسای سامیار کوچولو بعد از چند ماه. سلام به همه دوستان عزیزم. حسابی درگیر کارای تولد سامیار هستم. چون پنج شنبه می خوام. براش تولد بگیرم تو حیاط خونه مامانم خیلی کار دارم دیروز از ساعت ۵ بعد از ظهر تا ١١ شب تو خیابونا بودم از این طرف به اون طرف. وقتی رسیدم خونه از ماشین. نمی تونستم پیاده بشم بعد هم تازه چون می خوام دسر خودم درست کنم از این. قالبهای پلاستیکی خریدم ومجبور شدم تا ساعت ٢ بامداد بیدار باشم تا امتحانش کنم.

9679; - - - -. 9679; - - -. 9679; - - - -. 8226; - - - - - -. 8226; - - - - - -. 9679; - - - - - -. 8226; - - - - - -. 8226; - - - - - - - - - - - -. 9679; - - - - - - - - - -. 8226; - - - - - -. Please enter the sequence of characters in the field below.

دیگربه کسی اجازه نمیدهم قلم خود خواهی دست بگیردو. دفتر سرنوشتم را ورق بزند خاطراتم را پاک کند و در اخرش. پارسال با او زير باران راه مي رفتم. امسال راه رفتن او را با ديگري در زير باران اشك هايم ديدم. شايد باران پارسال اشك هاي كس ديگري بود. توی لحظه ای که داغونی. فقط ی نفر میتونه ارومات کنه.