ما زاده نشده ايم كه عمري در خود بخزيم تا لحظه مرگ. دوباره برگشتم ولي با يه وبلاگ ديگه. بهم سر بزنيد مشترياي باوفاي سابق. دموکراسی قجری به زور پس گردنی. دنيا روي پل صراط با لگد پرتم كنيد پايين.

جلسه نقد و بررسی مجموعه شعر چل چلی در موسسه بهاران برگزار می شود. جنبش در پرفروش های فرهیختگان. جنبش در پر قروش ها.

طرح تکریم مشتری و ارباب رجوع. وقتی به خود آمدم فشار جمعیت مرا به گوشه اتاق برده بود. نوشته شده در پانزدهم اردیبهشت 1389ساعت توسط همشهري. امروز دوباره نمایشگاه کتاب شروع بکار کرد و خیابانها هم دوباره شلوغ شد. راستی مدل نقاشی ارژنگ هم یکی از بهترین خاطرات آن دوران است. یادش بخیر با تمام سختی های آن دوران باز هم خوش می گذشت. نوشته شده در پانزدهم اردیبهشت 1389ساعت توسط همشهري.

این نوشته ها اسمش نقد نیست. خاطرات یک گیشا آرتور گلدن. چهارشنبه 21 مردادماه سال 1394. از زمانی که دختربچه کوچکی بود و در کلبه پدر پیر و ماهیگیرش به همراه خواهر و مادر بیمارش زندگی میکرد. از آن بعدازظهری میگوید که بهترین و بدترین روز زندگیش بود. از دیداری که او را در مسیری قرار داد که در انتهایش بنشیند و برای ما داستان زندگیش را بازگو کند. اول اینکه یادداشت پشت کتاب فاجعه است. یک فاجعه داستانی! وقتی کتاب را به پ.

پرنده ها جمع میشن میریزن تو ظرفای یه بار مصرف . غوغاییه اونجا تو اون یک کیلومتر مونده به اون حاشیه. البته بیشتر ظرفای یه بار مصرفن که باقی میمونن.

اسطوره بازی یا بازی اسطوره. اگر عشق به ابژه -عشقی که نمی توان رهایش کرد هرچند که خود ابژه ی ان رها شده در پس.