اتفاقات و دغدغه های زندگی مشترک دردووونه و همسرش. چند ماهی هست که اینجا نیومدم. نمیدونم چرا دستم به نوشتن نمیرفت اونم منی که همیشه عادت دارم حرفام رو بنویسم تا اروم بشم. بهمن ماه پدربزرگ همسرم فوت شد. اسفند ماه وقتی از خونه ی بابام برگشتیم با صحنه ی بدی مواجه شدیم. اب بارون اومده بود توی خونه و فرش و . دم عید توی بد موقعیتی قرار گرفتیم اما وقت نشد درستش کنیم. قراره طی این چند ماه تعمیرات کنیم اما اصلا حوصله ی تعمیرات رو ندارم. غذا نمیخوره و من نگرانشم.

ما چهار تا تو یه خونه. و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون. پس از یک روز سخت. گریه های بی امان رادوین. خدایا اینها اشک است که میبارد. و من قوی تر از ضعیف ها. ضعیف تر از قوی ها . خوش بحالت که از وقتی که به دنیا اومدی تنها نیستی و یه برادر داری.

دوستان عزیزم رمز تغییر کرد هر کی خواست بگه بهش میدم . به روز شده ها رو به زودی می خونم انشالله. دوست جونا از پست بعد رمز عوض میشه . می خوام یه حالی به بعضیا بدم . از اون دوستای عزیزی که برام وقت میذارن و کامنت میذارن خیلی خیلی ممنون. راستی من سعی کردم همتون و بخونم و کامنت بذارم اما برای یه سری اون اعداد باز نمیشد . باز سعی می کنم که بیام کامنت بذارم حتما. ببخشید که من کامنت ها رو بی پاسخ تایید کردم.

کد حرفه ای قفل کردن کامل راست کلیک. فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر. تنهايی های من تمام شد. ممنون از دوستای با معرفتم. حال من خوب است ولی تو . ملیحه و هانی و ایلیا. حنا و دو تا هدیه زیبا. من عاشق و عشق من.

کاش از مردن دیگران فقط یکم تکون میخوردیم کاششش. تاریخ دوشنبه ششم مرداد 1393. نمیدونم چرا انقدر برای پست گذاشتن تنبل شدم البته شرمنده ام اما باید بگم همتون و میخونم اما تا میام کامنت بزارم میمونم چی بنویسم البته بگم انگار چون تابستونه این وبلاگ نویسها هم تو تعطیلات تابسنونی هستن و مثل من کمرنگ شدن. تاریخ چهارشنبه هجدهم تیر 1393. تاریخ جمعه بیست و سوم خرداد 1393.

روز از نو روزی از نو. نیمه خالی لیوان مرا پر نکنید دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست. روز از نو روزی از نو. روز از نو روزی از نو نیمه خالی لیوان مرا پر نکنید دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست. روز از نو روزی از نو. نیمه خالی لیوان مرا پر نکنید دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست. روز مرگی های یک زوج معمولی. من و تو و ترانه و خاک. و حالا منم یک مطلقه ام. لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بالاخره طلسم شکسته شد و نوشتم. اندر احوالات شیدا در روزهای پاییزی تولد عکس. به این زودی نت نمیام. سرمه مهربونم و الهام عزیزم تولدتون مبارک. اندر احوالات شف شیدا خخخخخ. این روزها محتاج دعایم . اگه اجازه بدین یه دو سه هفته ای بهتون کمتر سر بزنم. نماز و روزه هاتون قبول باشه . 29 خرداد قشنگ ترین روزی که واسم به یادماندنی شد. چون خدا خودشو این .

درست یادم نمیاد آخرین باری که دلم خواست بیام اینجا و با ذوق چیزی رو بنویسم ک ی بوده. خیلی وقته میخوام بیام و بگم که دیگه نمیام! کلافتون کردم. شاتی و پناهگاه و باغش خیلی وقته که تموم شده ان. من احمق به زور نگه اش داشتم. اینجا هم خیلی وقته تموم شده. یه مدته فقط خبرای بد میشنوم.

پسرم گلم سلام من وشما هفته 21 حاملگی رو باهم سپری میکنیم واصلا فکرشم نمیکردم روزی اینجا ارزوی بچه. کنم اخر همون ماه خداشمارو به من بده من نت ندارم که همیشه بیام از تو بنویسم اما یک دفتری دارم توی اون. دفتر همه روزایی که من وتو باهم سپری میکنیم رو یادداشت میکنم تکون خوردنهای تو ولگد زدنات انگار دنیا رو به. من هدیه میده الان که دارم مینویسم تو داری لگد میزنی مامانی فکرکنم حسابی پسر شیطونی بشی مثل. مامانت چون خیلی زیادی تکون میخوری اما مامانی عاشقتم قد همه ی خوبیهای دنیا دلم میخواد روزا زودی.