گفتی از جنس هم نیستیم یه دفه احساس کردم دلم ترکخورد. راست میگفت از جنس هم نبودیم من ی دل عاشق داشتم اما اون نداشت. من اون همانطوری که بود میخواستم اما اون دنبال هوس بود من. میخواستم به ارامش برسونمش اما اون ارامش ازم گرفت. دست خودم نبود ولی وقتی احساس کردم با حرفاش دلم دیگه واقعا شکسته. نفرین نه ولی ی دعایی براش کردم سر سجاده نمازم.

این شعر خواندنی این عشق ماندنی. ترنم مردی که عاشق شده است. امروز هیچکس تنهایم را با خودش تقسیم نکرد. شاید نمی دانستند که کسی ممکن است امروزتنها بماند. یا اصلا ممکن است کسی . باورشان نمیشود یا اصلا ممکن است درهیاهوهای ندانستنشان آنقدر غرق بشوند که کسی نجات غریقشان نباشد یا کسی. اصلا ولش کن همیشه روزهای تولدم اینقدر مسخره بوده است.

طوری رفتار کن که اطمینان حاصل کند. زن های دیگر برایت مهم نیستند! وقتی با نگرانی مسیر نگاهت را دنبال می کند.

A girl with a marine heart. امروز 15 شهریور هست و من در آستانه سی. پامو بیرون نگذاشه بودم شاهد این افقهای جدید و خوشرنگ نبودم. بی نهایت را حس می کنم وقتی.

از او خوشش آمد و با خود به خانه اش برد تا نگهداریش کند. اما هر روز که می گذشت مرد دریایی بیشتر افسرده می شد و بیشتر می گربست. تا اینکه طاقت صیاد طاق شد و او را به دریا باز گرداند. وقتی مرد دریایی بعد از روزهای متمادی نزد قبیله اش باز گشت. و ماجرای اسارتش به دست مردمان خاکی را تعریف کرد. همه در عجب شدند و از او خواستند تا درباره ی مردم خاکی به آنها توضیح دهد. از سه چیز این مردمان خاکی در شگفت ماندم.

حق نداریم احساس دیگران رو به بازی بگیریم . گاهی چقدر دلم هوس شیطنت می کند . که سیگارت رو از فیلترش روشن میکنی. به جایی از اول تا آخر فکر کنی. یک استکان چای یا قهوه .

دلم گرفته مثل ابر بهاری هوای گریه دارم. فقط تورو دارم خدا کمکم کن. خسته شدم از امیدهای واهی و پوچ. از دنیای سرشار از دروغ و دغل . از مردمان گرگ به ظاهر میش. خداحافظ اي تويي كه نميدانم چه در دلت بود و هست. فقط ميدانم صادقانه و بي ريا دوستت داشتم.