آنکه بر در میکوبد شباهنگام. نور را در پستوی خانه نهان باید کرد. یه چیزی که هیچوقت فکرشو نمیکردم به این زودی بهش برسم . این بود که تو این سن بشینم گ ه گ داری ناخود آگاه. عمیقی از ته دلم بکشم. که حالا واسه کشیدنشون خیلی زود بود. بعضی ضربه ها نمی بره. حت ی خراش هم نمی ندازه. باید شاد باشی چون نگاهت میکنن.

COMS ICii TEN ORA 10.

فاصله ها دروغ هستند وقتی مهربانی تو از دور هم احساس می شود. شآنﮧ ات بس است! سرґ ڪﮧ بﮧ شآنﮧ ات برسد. شب رنگش رآ مدیوט چشمآט توست. هیچ چیز نمے פ وآهґ. شآنﮧ ات بس است! دوست ت دار م به اضافه ی سه ن قطه! تا ب دانی . م ن و دوستت دارم های م . ا متداد داری م در تو تا همیشه .

این پستو از وب یکی از دوستان برداشتم. جعفر رضایی متولد ۱۳۵۶ لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران سال ۱۳۸۰. عاشق دختری بنام مریم شد و چون وضع مادی جعفر خوب نبود پدر مریم با ازدواجشان. پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن به هم تلاش کردن. سال ۸۵ مریم خود کشی کرد. اکنون دو چشم جعفر کور شده و به هرکی میرسه میگه هفته دیگه. عروسیشه همه رو دعوت میکنه! به افتخار این عشق فقط میشه سکوت کرد. به سلامتی همه ی عشق های پاک. انتهای کوچه های بی کسی.

یاد آن روزی بخیر که اولین دندان ثمین کوچولو ما از زیر لثه هاش نمایان شد حالا آن دندانهای شیری دارن میافتن این نشان دهنده این که دختر کوچولوی ما واقعا بزرگ شده. طبق گفته ثمین این نقاشی آخر تفاوت بین روز و شب رو نشان میده. نقاشی ثمین در مورد آلودگی هوا. امروز پنج روز که مدرسه ها به دلیل آلودگی هوا تعطیل شده گویا ثمین هم دیگه از این بابت خسته شده که این نقاشی رو برای ما کشیده.