گاهی فکر می کنم زندگی چقدر زیباست وقتی با تمام دغدغه هایم می خندم. از عهد من تا وفای تو. شوق دريا اگرت هست روان بايد بود.

روزهای مملو از خوشی من. فیتیله انتحانات تا اطلاع ثانوی تعطیله. چقدر بده که هیچکدوم از آدمای اطرافت رو با اون دیدگاه ایده الیستی که داری نتونی کاملا بپسندی و دوست داشته باشی. هیچ کسی واست خاص و بی همتا نباشه و تو مجبور باشی واسه اینکه دوستشون داشته باشی یا حتی تحملشون کنی از یه سری از رفتارا و اخلاقاشون چشم پوشی کنی.

که تویی شاه بیت غزل زندگیم. مجنون وار دوست دارم سارا. و خدا عشق را آفرید. خداوند روز اول آفتاب را آفرید. روز دوم دریا را آفرید. روز هفتم خدا اندیشید دیگرچه. را نیافریده است پس تو را برای من آفرید. دو روز مانده به پایان جهان. تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز. تنها دو روز خط نخورده باقی بود.