pashiliha persianblog.ir

pashiliha

pashiliha

OVERVIEW

The web page pashiliha.persianblog.ir presently has an average traffic classification of zero (the lower the more traffic). We have analyzed twenty pages inside the website pashiliha.persianblog.ir and found five hundred and eleven websites associating themselves with pashiliha.persianblog.ir.
Pages Parsed
20
Links to this site
511

PASHILIHA.PERSIANBLOG.IR TRAFFIC

The web page pashiliha.persianblog.ir is seeing variant levels of traffic all round the year.
Traffic for pashiliha.persianblog.ir

Date Range

1 week
1 month
3 months
This Year
Last Year
All time
Traffic ranking (by month) for pashiliha.persianblog.ir

Date Range

All time
This Year
Last Year
Traffic ranking by day of the week for pashiliha.persianblog.ir

Date Range

All time
This Year
Last Year
Last Month

LINKS TO WEBSITE

اعترافات شعرها و ترجمه های لیلا فرجامی

شعرها و ترجمه های لیلا فرجامی. Laquo;دستهای تو را از لابلای تاریخ خاکستر و قحطی ها. و گلوله های جنگ جهانی می شود تشخیص داد. دستهای تو که بیرون می زنند. از شکاف سینه ی خشکسالها و دعای بی فایده ی باران. که مثل کاسه های چینی ارزان با دیوارهای آجری برخورد می کنند. دو ماه آن سیاره ای ست.

سازم را کوک می کنم نوشته ها و یادداشت های مهری جعفری

نوشته ها و یادداشت های مهری جعفری. 22 آوریل 2011 in یادداشت ها. آنجا ترانههای کردی-آذری را گوش میدهی و باز هم گوش میدهی. تارهای چنگ را مانیم ما.

سنگی بر ابهای پنهان--

این شعر را در دهه ۶۰ نوشته بودم. مدتی پیش ناخوداگاه با روح و روانم همراه دیدمش. و به خواندن و باز خواندن ان مشغول شدم. با این تفاوت در جزییات ویرایشی در ان انجام دادم تا با حال و اکنونم هم حوانی داشته باشد ودوستش داشته باشم. بهرحال در وبلاگم اینک اورا می اورم. جایی برای بوته های هوا را کنار زدن. در چشمان دختران هوا حل شدن. نه اینجا , نه انجا. جایی برای ماه , ماه که گل می پاشد. بر گوری کوچک میان دو کتف. و پایی که رطوبت تنها ترین مردگان.

دریا طعم انار می دهد

بايد همه چيز رو از روز اول شروع كنم نمي دونم چي شد كه وبلاگم تمام مطالبش پاك شد و تمام شعرهاي سالهاي اخيرم از دستم رفت . تو اين مدت من موندم اندوه اين كه پاره هاي تنم كنارم نيستن . دست اخر نشد كه همه چيز درست بشه و بعد سالها بايد به خانه اول برگردم. اين ابرها مطمئنا از سمت تومي رسند. كه روبان قرمزبسته اي به موهاي باران.

واژهها به همین منوال

لحظه هایی با ابوالفضل پاشا. حرکت از 70 آغاز شد. حرکت از 70 آغاز شد.

سرزمين سونات ها

Wednesday, April 20, 2011. که خشک شده توی گلویم. نفرت ات را درو کنم و. با دیوارها و اخم ها و بازوی شکسته ات. با خودم جویده حرف بزنم. همه عشق و نفرت ام را. از رگی که بریده ای. تمام روز می خوابم و. پاشیده می شوی از هم.

WHAT DOES PASHILIHA.PERSIANBLOG.IR LOOK LIKE?

Desktop Screenshot of pashiliha.persianblog.ir Mobile Screenshot of pashiliha.persianblog.ir Tablet Screenshot of pashiliha.persianblog.ir

PASHILIHA.PERSIANBLOG.IR SERVER

Our crawlers diagnosed that a single root page on pashiliha.persianblog.ir took one thousand six hundred and eighty-three milliseconds to come up. I could not observe a SSL certificate, so in conclusion I consider pashiliha.persianblog.ir not secure.
Load time
1.683 sec
SSL
NOT SECURE
IP
46.224.2.182

BROWSER IMAGE

SERVER SOFTWARE AND ENCODING

We caught that this domain is utilizing the Microsoft-IIS/8.5 operating system.

HTML TITLE

pashiliha

DESCRIPTION

pashiliha

PARSED CONTENT

The web page has the following in the web page, "نقد دوست عزیزم داریوش معمار بر مجموعه ی قرارگاه های نا خوشی را می توانید در این آدرس بخوانید." The meta header had Weblog as the first optimized keyword. This keyword is followed by Daily, Writing, and PersianBlog which isn't as urgent as Weblog. The other words pashiliha.persianblog.ir uses is persianweblog. Blog is included and might not be seen by search engines.

ANALYZE SUBSEQUENT WEB SITES

بچه های دریا

انتقاد شدید مدیر عامل انجمن تالاسمی قائم شهر از سازمانهای درمانی و بیمه گر بیماران خاص. داروی حیاتی دسفرال که سال. خلیلی با ابراز دل نگرانی نسبت به سیاستهای .

جون مامانی تو آقای مایی تو گل پسرم رادین

جون مامانی تو آقای مایی تو گل پسرم رادین. با جزئیات در مورد گل پسرم رادین. راد راد من تو هستي. امروز مامان كه داشت ميومد اداره تو بيدار شدي و چقدر پشت سرم گريه كردي دلم كباب شد جيگرم. جمعه شب روي ميز رفته بودي داشتي با خاله هديه بازي مي كردي من هم داشتم پروژه مد نگاه مي كردم هي به خاله گفتي ميپرم اون هم مي خواست تنبيهت كنه كه از اين كارا نكني ولي تو پريدي البته خاله رو هوا گرفتت ولي بعدش ترسيدي و يه ذره گريه كردي البته من و خاله هديه تا نيم ساعت تنمون مي لرزيد. دوم اينكه پنج شنبه شب عزيزجونت به همراه خون.

شکوه لحظه ها

میدانم این روزها از دستم خسته ای. دستهایم را می سپارم به دستهایت . سرم را میگیرم به سمتت . می شوم همانی که تو می خواهی. کسانی را که دوست داری.