زندگی با پروشا یعنی لحظه به لحظه عشق. بالاخره بیسوادی در خونه ما هم ریشه کن شد و پروشای من کلاس اولی! اگرچه که این نظر ما بزرگتراس و به نظر خود پروشا خیلی هم نیازی نیست که بره به مدرسه چون میگه من که بلدم بخونم و باسوادم. بهرحال جشن کوچولویی برای آغاز اولین سال تحصیل در منزل برات گرفتیم وکلی هم کادو گرفتی. و در حالیکه از زیر قران رد شدی راهی مدرست کردیم. خیلی خوشحالم که مدرسه جدید ثبت نام کردم و تونستم مدرسه ای که نامبر وان بود بزارمت .

دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده . مامان هم که دیگه نمیتونست ببردت بیرون. خسته بودم و بی حوصله و طبق معمول از یه موضوع بی اهمیت کاری عصبانی. بابا اگه تو خوشحال باشی منم خوشحال میشم. نمیدونم من دارم تو رو بزرگ میکنم یا تو منو. من با اومدن تو هر روز بزرگتر میشم. من قطعا امروز آدم بهتریم و به خاطر این ازت ممنونم عسلم.

عشق مامان معصومه و بابا علی. 16مهر ماه روز جهانی کودک. جهان بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی هیج بهاری حتی اگر لبریز شکوفه باشد دیدن ندارد. اگر تو نبودی نه پدر معنا داشت و نه مادری بهشتی می شد . عشقم روز جهانی کودک بر تو نازنینم مبارک باد. من توی خانه یک باغچه دارم.