بانفس های بودن باتو زنده بودم ولی تو نفسمو بریدی. شکسته این دل ساده ی ساده. بی وفا تواونو کردی خسته خسته. اخه تو مشکل من رو میدونستی. هنوزم برام عزیزترینی اینو تو نمیدونی. میخوام یادت بیارم اما تو نمیدونی. دوست دارم اما انگار ارزشی ندارم. اون رفته ودل به غریبه بسته. تقدیم به همه اونای که دل هاشون بایه تیکه سنگ شکسته تقدیم به اونای که شب های تنهایی تنها سرگرمیشون گریه کردنه.

شعر زیبا حمید مصدق و جواب فروغ فرخزاد به او. تو به من خنديدي و نمي دانستي. من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم. باغبان از پي من تند دويد. سيب را دست تو ديد. غضب آلود به من كرد نگاه. سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك. سالهاست كه در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم. و من انديشه كنان غرق در اين پندارم. كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت. تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي.

اگر پیاده هم شده است سفر کن,در ماندن می پوسی. به خاطر بعضی از ایراداتی که پرشین بلاگ داشت تصمیم گرفتم برم بلاگفا. دیروز برای رهن اپارتمانم یک اگهی توی روزنامه دادم. جالب بود چون هر کس زنگ می زد توی حرفاش کلمه حاج اقا از دهنش نمی یوفتاد-از بس که ادم با ابهتی هستم همه فکر می کنند حاج اقام-. جالبیش اینجاست که قراره براشون هم کمک دیواری نصب کنم چون رخت خواب زیاد دارن.