Date Range
Date Range
Date Range
وقتی سینورینای بهمنی پابرهنه راه میرود.
گاهی به جایی میرسی که نمیدونی برای چی می جنگی . سلام آقای مسترو علی کریمی عزیز . اندوه غزه کشت ما را .
از روزهایی می نویسم که بر من می رود . من باز هم خواهم نوشت . و باز هم سلام به همه دوستام . ممنونم به خاطر کامنتهای پست آخر . عسل خانومي و آرش خان.
از دادن خبر های بد متنفرم. کسی نیست که خوشش بیاید ولی من عارم هست گوشی را بردارم به کسی بگویم که چه شده و بعد ان طرف هی بگوید که درست میشود و من نتوانم دهانم را باز کنم و بگویم بله درست میشود یا هر دروغی دیگر. مقنعه را میکشم جلو تر و چتری هایم قلنبه میشود روی سرم.
تقریبا هرروزنت اومدما ولی نتونستم چیزی بنویسم! امروزدیگه دیدم دلم واسه نوشتن تنگ شده . ازبس ننوشتم یادم رفته چجوری شروع میکردم و چی مینوشتم! دلم میخواد کللللی عکس مکس! اینجا بذارما مثل قدیما.
احساس می کنم دارم برمی گردم به همون دوره بیکاری. همون سالهایی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و دو سال بی کار بیعار تو خونه نشستم و هیچ غلطی نکردم. همون بیست و دو تا بیست و چهار سالگی منحوس. انقدر دوست دارم برگردم به همون سالها تا اینبار بدونم باید چیکار کنم و شروع کنم به همون کارها. همه جی رو نو اینبار درست شروع کنم. همیشه ضربه ها به خاطر بیشعوری ملت که نیست. بعضی هاش به خاطر بیشعوری خودمون بوده و می تونستیم جلوشو بگیریم. تدریس خصوصی هم می تونم ولی می ترسم طرف حقمو ب.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.