کتاب ها را که به کارم نمی آمد به اطراف پرتاب می کردم.

ين روزها تب حوصله ام پايين نمي آيد و شبها رديف رديف هذيان ها ي سمج مثل كوره اي مي سوزد تنم را . تبم پر از تاريكي ست كاش صبح . نه! امشب حال من محتاج ست به يك بازخواني عميق حادثه اي در سرم سنگيني مي كند و ماه را هم فرصتي نيست براي هضم اين نصفه نيمه بودن! نوشته شده توسط فرشید تمسکنی زاهدی در جمعه سی ام دی ۱۳۹۰. نوشته شده توسط فرشید تمسکنی زاهدی در جمعه شانزدهم دی ۱۳۹۰.

تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی واجتماعی با نگرش سیستمی. یک حداقل از ضرورت آینده نگری. شاید لازم بود زمان بگذرد تا طبق معمول پذیرش نتیجۀ این رویاروئی برآنها تحمیل شود! ما بزرگ شدیم و دیگر خبری از فالگیری و کف بینی نشد ونیست ام ا واقعیت این است که نه اجازه یافتیم از ابزارهای ساخت دوران .

هنوز زنده ام در روزمرگی! نویسنده علي رجب پور نخجیری. 8226; فقط همین مطلب. هنوز زنده ام در روزمرگی! نویسنده علي رجب پور نخجیری. 8226; فقط همین مطلب. شنبه بیست و پنجم آبان 1392.

مطالب کوتاه و خواندنی برای آن ها که وقت زیادی ندارند. نه کسی که بعد از هزاران سال آن را به ارث می برد. چه بسیار انسان ها دیدم تنشان لباس نبود. هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید. خاطره ای از دکتر حسابی.

باید یه بار دیگه سر بزنم به خاطرآتم . با یه اسلحه پ ر! یه بار دیگه انتخاب کنم . کی بمونه و کی بمیره! تو میمیری . با تیر خلاصی که خودم شلیک میکنم بهت! و برآی ه آخرین بار دعا میکنم . فرو می برم حماقتم را که دوستت داشتم. من به مردی وفا نمودم و او. پشت پا زد به عشق و امیدم. هر چه دادم به او حلالش باد. غیر از آن دل که مفت بخشیدم.