رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند. چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند. همیشه خوشی یا همیشه ناخوشی نداره.

سلام بعد از مدتها اومدم اينجا چقدر متروكه شده خودم خجالت كشيدم يادش بخير اون روزا كه اين وبلاك رو ساختم فكر نميكردم اينقدر دير به دير سر بزنم اون موقعها رادين خان ما تو دل مامانش بود الان براي خودش مردي شده چقدر زود گذشت دلم براي اون روزا پر ميزنه. شیرین زبونیهای رادین در این روزها.

پسر نازنینم عشق مامان و بابا. خاطرات کودکی از تولد تا نوجوانی پسرمون. برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم. همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم. برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی. تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی. پسرم روزهای سومین سال زندگیت شروع شده! پسر خوبم سلام عزیزم. مامانی جونم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی سرم شلوغه و وقت کم دارم البته کمی بی حوصله هم هستم ها. عمه هات بودن مامان جون باباجون.

تصميم گرفته ام يك وبلاگ براي دخترم درست كنم . دردونه ي مامان و بابا. زندگي شيرين ما سه تا. پارمیدا دختر شیطون و بلا. نيروانا عسل مامان و باباش. اينگونه مي گذرد روز و روزگار من. فاطمه عشق مامان و بابا. سارينا كوچولو و مامان هنگامه. نفس كوچولو و گيلدا جون. دختران من الهه و الناز.

خوشمزه و آسون! میلادتان مبارک ای بهترین! راهنمای کامل رفتار با کودک . چشم ها را باید شست . نکات آموزشی و تربیتی کودکان. خنده هاتون از ته دل .

قربونت برم خدا این همه گرما و شرجی رو توی استان ما خلاصه کردی پس قوت روزه گرفتن توی این ماه رو هم بهمون بده. نذار کم بیاریم و به بهونه گرما و شرجیهای بی امون از رحمت این ماه بگذریم. در خونه رو که امروز باز کردم چنان گرمایی به صورتم خورد که پاهام سست شد توی مسیرهمش توی فکر ماه رمضان بودم طاقت میارم یا نه اصلا میتونم روزه بگیرم.

بعد از یه غیبت طولانی دلم برای اینجا تنگ شده بود اومدم یه سر بزنم وبگم چرا نیومدم. این که حسابی در گیرم تو مدرسه درسای سخته پیش دانشگاهی به من دادن باید برای اونا جزوه تهیه کنم به درسای کسری برسم کلاسای خودم خلاصه یه سر دارم و هزار سودا. بوی بهار میاد بوی عید من یکم تمیزی کردم ولی نه زیاد میخواهیم خونه رو رنگ کنیم بزاریم بنگاه شاید خونه بزرگتری بخریم جامون با دوتا بچه تنگ شده خدایا خودت کمک کن خونمون فروش بره یه خونه خوب سر راهمون قرار بده الهی امین.

صد سال به از این سالها. سلام به دوستای خوب و عزیز. ایشالله که سال جدید برای هممون پر از سلامتی و شادی و برکت باشه. روزای قبل از عید که حسابی مشغول خونه تکونی بودم و چون سرگرم بودم اصلا نفهمیدم روزا چطور گذشت. روز سال تحویل خونه بودیم و همون شب مامان و بابام اومدن و قرداش با هم راهی مسافرت شدیم و دهم عید برگشتیم. در کل بد نبود بهتر از خونه نشستن بود. الان هم منتظر همسفریم تا بیاد بریم خونه مادرشوهر عیددیدنی بازدیدشونو پس بدیم. خوب چیه هنوز فروردین تموم نشده که.