مجموعه شعر کاشی جهیدن به آبی. و در سرم گرفته که این پشت بام. و اینکه لحظهی بعد را. هر چه را خاموش می کنم. جلوی کبوتران خیابان می پاشم. کلید ادیسون را می زنم. نوشته شده در دوشنبه 26 فروردین1392 توسط محمد قائمي. نوشته شده در سه شنبه 30 آبان1391 توسط محمد قائمي.

همه چیز در مورد موسیقی. به او بگویید دوستش دارم. یا به بهشت می رویم. یا به جهنم! هر دو . سرزمین خدا هستند! یک چیز بیشتر نمی گویم. راستی گفتی نا امید نباش. من هم روی حرفت حساب باز کردم. میدانم تو دیگر بمن دروغ. تو بجای منم داری زجر می کشی. یکی عاشقته که تو عاشقشی. تو بجای منم پرغصه شدی. نزار خسته بشم نگو خسته شدی. نگران منی که نگیره دلم. واسه دیدن تو داره میره دلم.

پیرامون اولینهای فرهنگی و هنری در شهرستان بردسیر. اولین نمایشگاه کتاب با بیش از 5 هزار جلد. نخستین نمایشگاه هنرهای اسلامی جلوه هنر اسلامی. این پادافره نوشیدن چشمای توست.

پایت را از روی سایه ام بردار. باید تمام چیزهایی که دارم جمع کنم. توی چمدانی با یک سوراخ سیاه. بگذارم بیافتد روی پله ها. و کمی عطر بزنم توی شب. باید تمام چیزهایی که دارم جمع کنم. دیر می شود این کوچ. و تمام چیز هایی که ندارم. باید بیرون بزنم از مرز. و از آن بالا خودم را تماشا کنم که می رود. با کنج های نگران گریه. عمود بر هم می گریند. آنهنگام که بر شانه های هم تکیه می زنند. با دستی که جا مانده روی پرده.