تا شقایق هست زندگی باید کرد. به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه. هر چی از دهنم درومد بهش گفتم.

خاطره های عسلی ما که تلخ تریناشون یه روز شیرین تر اتفاق زندگیمون میشه. دیدید باز یادتون رفت دید بامعرفتتون خودمم اصن من کلا تکم. بچه ها جون مادرتون اینقد پست پشت سرهم نزارین ادم دیوونه میشه ب قرعاااااااااااااااااان.

رمزشو به رفقا دادم! برید تو ادامه ی مطلب. دیگه هرگز به یاد آورده نمی شن! حتی اگه به خاطر اون خاطره ها یه عمر رفته باشه. محکومم به حبس ابد! به یکباره جا خوردم. و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد. شب را دوست دارم! چرا که در تاریکى. چهره ها مشخص نیست! در درونم ریشه مى زند.

خ دا خوشب ختی ما رو می خواد . ت جربه ا ز دیروز ا ست فاده ا ز ا مروز و ا مید به ف ردا . ح سر ت دیروز ا تلاف ا مروز ت رس ا ز ف ردا . یاربه انتظاردیدن یار لحظه شماری می کرد. وقتی دیدار به سر رسید. سرابا غرق شور وشعف شد. چقدر ان لحظه زیبا بود. ولی افسوس که هیچ وقت یار به دلدار نمی رسد. در کنار تو عزیزم امروزگذراندم. تا نشوی نمی شود تا نروی نمی رسی.