Date Range
Date Range
Date Range
خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن. ولی حرفی برای گفتن نیست. یا زندگی همه اینجوری شده. این روزها حوصله هم باادم لج میکنه. الهی اسمون دلاتون همیشه ابی باشه.
خب کار ما هم اینطوریه. واسه همین به جای اینکه از اوقات فراقتم استفاده های بهینه بکنم دوباره مغزم زده به صحرای کربلا. از همه دوستایی که قبلا با هم بودیم می خوام که تو این صحرا منو تنها نذارن. در واقع مغزمو تنها نذارن. اینجا سرزمینی است با آب و هوای سرد و خشک. با آدمهایی سرد و خشک. که هر گاه قدم از قدم برمی دارند. صدای خرد شدن یکدیگر را در زیر پاهایشان می شنوند. این افکار فاسد و این برداشتهای سطحی و ابتدایی.
پس لطفا با یک بیمار بصورت همان بیمار برخورد کنید. بهتره برا بهتر درک کردن یه مقدار ساده نویسی کنیم. ایدز هم همانند تمامی بیماریها یک بیماریه بیماری که با چند روش ساده میشه از مبتلا شدن جلوگیری کرد. یک کسی که این بیماری رو گرفته حتی برای ما خطرناک نیست در صورتی که بدونیم اون ناقل این بیماریه. همه جور همزیستی میشه با اون داشت حتی امیزش. فقط کافیه بدونیم چگونه با انتقال بیماری مقابله کنیم نه خود بیمار. وگرنه دست دادن بوسیدن هم اغوشی کنترل شده هیچ کدام انتقال دهنده بیماری نیست.
شاد بودن بزرگترین انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت. شیوانا در بازار دهکده راه میرفت. متوجه شد یکی از شاگردانش که اتفاقا فردی مودب بود با. یکی از جوانان شرور دهکده در حال بحث و گفتوگو با صدای بلند است. مردم هم دور آنها جمع شده بودند و به دعوای لفظی آن دو گوش میکردند. جوان شرور کلام زشتی بر زبان راند و شروع کرد به گفتن الفاظ نامناسب. شاگرد مودب شیوانا از این دشنامها به شدت رنجید و سعی کرد.
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم . من برای سال ها مینویسم . سال ها بعد كه چشمان تو عاشق میشوند. تمامہ اکسيژنهاي د نيا را ه م بياورند به.
باور نمی کنم که برای تو بهترین نبودم. چقدر زمان گذشته و من . شاید وقتی دیگر شاید جایی دیگر شاید در عالمی دگر. حقیقت را به هم بگوییم. دغدغه های یه م رد.
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386. جمعه 30 شهریورماه سال 1386. وقتی همه ی میوه ها از درخت چیده شدند تازه نوبت سوا کردن آنهاست. وقتی همه ی میوه ها خوب از هم سوا شدند تازه نوبت به چیدن آنها در سبد. و وای به حال من باغبان که با همه ی تلاشم جز مشتی گندیده نسیبم نشد! همه را دور ریختم و. نهالی نو در سرزمینی تازه خواهم کاشتم.
امیدوارم لحظات خوبی رو در وبم داشته باشین. یه سلام به وبگردایی که میان اینجا ونظر میزارن یه سلامی به وبگرداوولگردایی که میانو نظر نمیزارن. ممنون که میاین به وبم. تو خطه ی سر سبزه. درواقع بهشت وفردوسه ایران زمین. پس با این حساب اگه اینجا بهشته ایرانه منم حوری این بهشتم. دوس داشتین منو بااسم وبم لینک کنید. در ميآن اين هم ﮧ. مرا بی نياز می سازد.
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه. نمی دانم از تعریفش در مورد روزهای کودکیم ناراحت شوم یا با تعربف از الانم خوشحال! چشم از من بر نمی دارد . صورت سفید و گرد . چشمان آبی و دهانی کوچک! نگاهش کردم . ته چهره اش شبیه مادرش بود .
دل من نرم تر از جنس حریر. گر تور را قصد شکستن باشد. من به وبلاگ همتون سر زدم و عرض کردم که فقط آدرسم عوض شده و وبلاگم همون قبلیه اما انگار بعضی از دوستان متوجه نشدن و بازم میان تو این وبلاگ کامنت می زارن. این آدرس وبلاگ فعلی منه.
محصولی که چیزی از آن کم نمی شود. به نام نامی یگانه اش قسم که بی گمان. خدای من از آنچه حرف می زنم فراتر است. چشم ها و مژه هایم. آن کس که شکست بال پرواز تو را. می دانست که خاطرات پرواز تو را خواهد کشت. ولی خبر نداشت که تو. که خودش بال و پرت خواهد شد.