مینویسم خاطراتی تا بماند یادگاری. اومدم حرف دلمو بزنم كه سامي و محسن آپمو بخونن . من هم به محسن و هم به سامي خيانت كردم كه از هر دوشون معذرت ميخوام.

داشتم به صدات گوش میدادم حواسم به حرفات نبود . گاهی عمر تلف میشود به پای یک احساس. گاهی احساس تلف میشود به پای یک عمر. انکس که هم عمرش تلف میشود هم احساسش. فلسفه تنهایی را هرچقدر هم که خوب ببافند. باز هم بی قواره بر تن ادم زار میزند . تمام فعلهای ماضی ام را ببر. چه در گذر باشی چه نباشی. برای من استمراری خواهی بود. که هرلحظه تو را صرف میکنم . خدایا یک مرگ بدهکارم و صد ارزو طلبکار. قدر لحظات خود را بدانید. به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به نام خداوندی که صدای پر ملخی را میشنود و ما فکر میکنیم که صدای بلند دعای ما را نمیشنود. کاش دیروز پاک شه از ذهنم. نشستم روی صندلیو ی بغض گنده اومده توی گلوم. نمیخام فکر کنم که بیشتر بهم بریزم اما فکرش ی لحظه هم ولم نمیکنه. اشکام میاد روی صورتم اما نمیتونم کنترلشون کنم. اگه بگم چیا شده همه تون دعوام میکنین اما باید بنویسم تا آروم شم. اینجا جاییه که میتونم راحت خودم باشم با همه دغدغهه هام.

درد دل های بی مرز. همیشه به خودمون میگیم این دفعه دیگه نه. دیگه به کسی دل نمیدم. نمیذارم کسی بیاد تو زندگی . اما یه نفر وارد زندگیت میشه که اینقدر خوبه. که تو پیشش کم میاری و اجازه میدی صاحب دلت بشه. اگه تا آخرش قشنگ بمونه و . نشه یه پشیمونی دیگه . نشه یه تجربه تلخ . یه روزی فک میکردم عاشقشم و اگه نباشه میمیرم. میدونستم یه روز جدا میشیم.

یک ماه شایدم دو ماه نمیدونم چقدر وقته دور بودم از این فضا اما دور بودم . یادم رفته بود که یجایی رو داشتم که درد دلامو توش مینوشتم تا اینکه با یه غم دوباره یادم انداختی. چقدر زود گذشت از اون 25 بهمنی که واسم یه یادگاری آوردی که روش نگین بود . گفتی یه تیکه از قلبمه پس نگهش دار تا روزی که واقعی شه. گفتی مال من باش . آره منم گفتم میمیرم بی تو . عوض نشدم یعنی نمیدونم اما میدونم تو عوض شدی .

افسوس که در آتش قدرنشناسی. کجای بازی ما اشتباه بود. که تو هم بازی من نیستی. پس کام بده امشب برام عاشقونه تر.