ღ به آغوشه بی کینه ای تشنه ام ღ. هر چيزي يه روز تموم ميشه واينم پايان بلاگم. ديگه نه ذوق و شوقي واسه ادامه دادنش دارم و نه حوصلش دارم. مرسي از همه دوستاني كه اين چند وقت باهام بودن. هر خوبي و بدي ديدين حلال كنين. يادتون نره واسم دعا كنيد. نوشته شده در سه شنبه دوم تیر ۱۳۸۸ ساعت توسط ღ . دستهایم برایت شعر می نویسند. آتش عشق در چشمانم غوطه می زند. ولی تو هرگز نخواهی دید. و من با این همه اندوه از کنارت خواهم گذشت.

عاشقی یعنی تحمل نه شکایت نه گله. اگه حتی بینمون باشه یه دنیا فاصله. تو یادت نیست اما من خوب یادمه . فک کنم بیشتر از یه سال گذشته . کاشکی میتونستم دیگه برای همیشه عاشقت نباشم. دیگه برای همیشه دوستت نداشته باشم. عشق یه طرفه خیلی بده . نکند کنج هیاهو بروم از یادت! محمد و مهدي سلوكي.

در باز و بسته شد . باد هم شوخیش گرفته . ادای امدنت را در می اورد . ادمی رو که دوسش نداری. شبا وقتی دلت گریه میخواد. سرت و رو شونه اش بزاری. سخته واسه من دوری چشات. کی مثه خودت این و میدونه. کی مثه خودم میمیره برات. یه نفر میخواد تورو ازم بگیره. یه نفر که قد من دوست نداره. من اینجا بس دلم تنگ است و.

و این پایان یک عاشقانه ی آرام است. من در آغوش تو تمام زيبايي را لمس کرده ام. که در هيچ گناهي زيبايي ملموس نيست. پس امانم بده که تا ابد در دل اين زيبايي آرامش يابم. از اين قومي که غرق در گناه . به پاکي من و تو شلاق ميزنند ! ღبه آغوشه بی کینه ای تشنه امღ. ღبه ياد او که فراموشم کردღ. ღداستان زندگی نی ناس جون ومجنونشღ. ღعشق بازی در وقت اضافه.

ساکنان دریا بعد از مدتی صدای آب را نمی شنوند. چه تلخ است قصه ی عادت. جدیدا احساس میکنم خیلی صبور شدم. اینقدر که بعده یک سال و نیم دوسی جلو چشم خودم داره با همه دورو وریام میلاسه و من ارمم. اینقدر که دوسه صمیمیم واسه یه پسر بهم خیانت کرد و فقط گفتم متاسفم. اسنقدر که ۵ سال شد اونایی که جونم به جونشون بسه بود و ندیدم و باز چشم به راهم. من هنوز رو پاهای خودمممم و محکمم. نوشته شده در Thu 3 Nov 2011.

با جدایی دنیا به اخر نمیرسه.

همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی. از معنای واقعی لطف الهی. که بر بنده ای همچون من بارید. بارید و شست هرآنچه نا پاکی بود. و اکنون این منم که پس از عبوری سبز. از باران عشق خدا . تقدیم به اونی که عزیزترینه. هرچی دلت بخواد از عشق تا . نفس تو رو می خوام. دل نوشته های یه دختر.

دختری با آرزوهای قرمز رنگ! ببین شبهایی که چشمان من خسته اند و باز هم به امید تو بیدار می مانم! میخوام که بشینم . امشب میخواد قصه ی مارو . یه وقتایی به خودم میگفتم. اگه همه چیز همیشه خوب. چند وقت پیش با یکی از دوستای خیلی خوبم. امشب ازش اجازه گرفتم مطلبشو بزارم تو وبلاگم . همانطور که گفتم من خیلی. دیگر با شنیدن کسینوس ایکس. این را یاد گرفتم که باید خیلی چیز ها را در خودم بریزم. تا وقتی پر و سنگین. در یک اتاق کوچک از جنس خاک. طوری که دیگر کسی نتواند مرا.