Date Range
Date Range
Date Range
یه سلام از جنس دلتنگی واسه تک تک اونایی که دوسشون دارم. چیزی از خودم ندارم بنویسم اما اینبار میخوام چن تا رباعی از یه دوست واستون بزارم. امیدوارم خوشتون بیاد و بهم بگین که چطوره. در وهم خودم بار خودم می بستم. صد بند به افکار خودم می بستم. عمرم که گذشت ناگهان فهمیدم. با دست خودم دار خودم می بستم. ما نطفه می درون ساغر کشتیم. از مادر عقل طفل باور کشتیم. این شیوه کشتن عادت دیرین است. ما روز نخست هم برادر کشتیم. پاییز رسید و سبزی از برگ گرفت. چون زلزله استواری از ارگ گرفت.
با کاروان حله برفتم ز سيستان با حله اي تنيده بدل بافته ز جان. مي خورد بر بام خانه. من به پشت شيشه تنها. مي پرند اين سو و آن سو. مي خورد بر شيشه و در. بود جنگل گرم و زنده. يک دو ابر اينجا و آنجا. بوي جنگل تازه و تر. بر درختان مي زدي پر. برکه ها آرام و آبي. برگ و گل هر جا نمايان. سنگ ها از آب جسته. از خزه پوشيده تن را.
غم نان انگار استعاره ای است از چیزهایی که باعث نتوانستن هاست. سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴. سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴. تمام اين چهار سال . ميان همه ابهام ها و شك ها چشم هاي تو مطمئن ترين نقطه ي دنيا بود.
Wake up from your dreams, fated children, the dream is not going. This journal is friends locked. Fics have been transferred to my fic journal.
Abonne-toi à mon blog! Ajoute moi dans tes amie. Ajoute moi dans tes amie. Ajoute moi dans tes amie. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
لحظه ها را می گذرانیم تا به خوشبختی برسیم. غافل از اینکه خوشبختی در آن. لحظه ها بود که گذراندیم. روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی. گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به. این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد.