پسر نازنینم عشق مامان و بابا. خاطرات کودکی از تولد تا نوجوانی پسرمون. برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم. همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم. برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی. تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی. پسرم روزهای سومین سال زندگیت شروع شده! پسر خوبم سلام عزیزم. مامانی جونم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی سرم شلوغه و وقت کم دارم البته کمی بی حوصله هم هستم ها. عمه هات بودن مامان جون باباجون.

واقعا نمیدونم بعد از این همه ننوشتن از کجا شروع کنم . از زمستانی که سرتاسرش را مهمان وار منزل دوست آقای پدر سپری کرویم . از بهاری که بسیار زیبا شروعش کردیم چون همزمان بود با جابجایی برای منزل نو و پایان 6 سالگی دردانه ام . ویا تابستانی که با چندین مسافرت زیبا و دوستدااشتنی با آرامش هرچه بهتر و تخلیه انرژی سپری شد . و یا پاییزی که بسیااااار زیبا آعاز شد . پسر عزیزم وارد مرحله جدید زندگیش شد . یعنی شد کلاس ا ولی. نوشته هایم کوتاه بود . ولی هدف ثبت خاطرات و فراموش نشدنشان بود.

این وبلاگ مثله یه دفترچه خاطراته که توش خاطرات و اتفاقات مهم رو یادداشت میکنم. این دوست وبلاگ نویس تنبلتونو ببخشید. می دونین چیه راستش اینه که من همش توی یه سیکل باطل گرفتار میشم . اول یه مدت تنبلی می کنم بیام پست بذارم بعد یه مدت تر که می گذره حجم مطالب بیشتر و بیشترمی شه و من سنگین تر و سنگین تر! وهمینجووووووورررررررررررررررررررررر این چرخه ادامه میابه! باید یه فکر اساسی بکنم! خوب از اتفاقات ماوقع بگم که مهمترینش اومدن همسر عزیزم به مدت یک ماهه. یا خواب دارم می بینم! وقتی مهدی از در.

چند تا عکس پویان و آثار هنری پویان! من اومدم با کلی عکسسسس. پویان محوطه مهمانسرای دانشگاه اصفهان. ما اومدیم با کلی عکسسسسسسسسسسسسس. پسرم این روزها وقت نمیکنم اصلا وبلاگتو آپ کنم. فعلا اینو داشته باشین تا عکس جدید بذارم.

عاشقانه های زندگی من و مهدی. مامان فاطمه و صبا جون. خاله فرشته و بهراد کوچولو. دختر گلم دوم دی از راه رسید خیلی خوشحالم برای داشتنت برای بودنت هزار بار خدا رو شکر میکنم. یاد کسی کردن عشق میخواهد و دل. با عشق به یادت هستم از ته دل. دختر گلم تولد 4 سالگیت مبارک.

تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست. به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم. ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم. تولدت آذین زندگی ام باد. چقدر زود داره میگذره این روزها و من با تمام وجود بزرگ شدن بهترین هدیه خدا رو حس میکنم و میبینم. خدا روبرای وجودت همیشه شکر گذارم که تو رو تو بدترین لحظات زندگیم به من بخشید. فدای اون ژستات بشم موقع عکس گرفتن که همیشه فراری.

Dar entezare ye fereshte to barone fereshteha. هر روز آدماي زيادي به دنيا مييان. هر روز خدا اين همه فرشته رو از آسمون رحمتش براي ما ميفرسته. و من مي خوام تو اين بارون فرشتهها اونقدر دستم رو به طرف پروردگار مهربونم بالا. تا آخر يه قطره بارون. تا اون روز خدا جونم بدون اونقدر التماست ميكنم. و اونقدر در خونهات رو به صدا درمييارم تا جوابمو بدي. يه حس قشنگ يه نور اميد ته دلم هست كه بهم ميگه فرشته آسمونيت تو راهه.

می نویسم برای فرزندم که قراره تک ستاره آسمون زندگیم بشه. این وسائل اولین خریدهائی هست که برات با ذوق و شوق فراوان کردم . الهی فدای اون قدت بشم . دست مامی جونت هم درد نکنه . هر کدومو که برات میخرید کلی. قربون و صدقه ات میرفت . سلام جیگر طلای مامان . اشک تو چشمام جمع میشه .

سامانه ارسال اس ام اس. نامه هفتاد و نهم . و بازم چند تا عکس از پارک مورد علاقه ات همراه با منظره زیبای پاییزی. نامه هفتاد و هشتم . رادین و بی بی انیشتن.