حرف دل دردل کردن با خودم. توتنهایی خودم داشتم فکرمیکردم دلتنگی همرنگ به خودش میگیره. بعضی وقتها دلتنیگم اونقدر رنگ تیره به خودش میگیره که با اشک ریختن. میخوام که رنگ دلتنگیم حتی یکم هم شده رنگش تغییرکنه و رنگ روشنتر به. با دستمال سپید اشکام و پاک میکنم تا شاید گوشه از این دلتنگی با دستمال سپید پاک بشه ولی دستمال سفید فقط میتونه اشکهای برنگ و کفن کنه.

İsterseniz Blogcu kategorilerinden öne çıkan içeriklere göz atabilirsiniz. Üye blogların içeriğinden blog yazarları sorumludur.

مگر نه اینکه حرف ها ازدلند. دل هم تپنده است . اما هنوز هم صدایش زندگی بخش است. زندانی در یک وجب کاغذ. پر از صداهای بی صدا. پراز نوشته های بی صدا. دنیای ویران به نام زندگی. آدمها همدیگر را پیدا می کنند. انگار جایی نوشته بود که این ها باید کنار هم باشند! اگر در ر.

هم واسه خودم هم واسه شما دعا میکنم که این امتحان های شوم رو به اتمام برسونید. البته با یه نتیجه ی توپ و خوشگل. لره میره آزمایشگاه خون تا از نوک انگشتش خون بگیرند.