بعد از ظهر این روزها بستگی به اوضاع و شرایطمون داره. اگه مثل دو سه ماه اخیر من خیلی گرفتار باشم معمولا خونه هستیم و فیلم و دسرهای خوشمزه و کار و کار و کار. وگرنه دور همی با بچهها یا گردش دو نفره.

وبلاگ م برام مثل خدام میمونه. تا زمانی که علیل و ناتوان نشم بهش سر نمیزنم. سوتی دادی داش فرجاد, بدم سوتی دادی خودت خبر نداری . البته الان احساسم بیشتر شبیه گرگیجه گرفته هاس تا ادمای ناراحت. اه پسر کاش اینقدر داشتم که ضررایی مثل این اصلا برام مهم نبود که شبا بخوام قبل خواب کلی بهشون فکر کنم. بد تر از این حالت اینه که وقتی تو مخمصه ای همکارات چقدر لاشخور صفت میشن. معطلن پات بلغزه بریزن سرت. همه چيز انگار كش مي آيد.

و این من هستم بعد از ۱ سال و ۱۱ ماه. تو داری میای و من خوشحالم. برای دیدن تو از حادثه ها گذشتم. از آنفلونزای کوفتی تا کنسرت معین. با 26 روز تاخیر عید شما مبارک. و به آفتاب سلامی دوباره خواهم گفت. عشق عظیم ترین احساس زندگیست. اما اما خدا اون روز رو نیاره.

اگر زنی را دوست داری . چقد راین متن زیباست . کلاه ش ر ع ی. خانوم سین بهم زنگ زد.

اما متاسفانه خیلی از دیالوگها رو متوجه نشدم . شاید به خاطر لهجه بازیگرها بود که نامانوس بود و فهمش رو سخت تر کرده بود . اما فیلم جالبی بود . داستان در مورد خانمی به اسم فریدا بود که نقاش خوبی بود و داستان زندگیش رو نشون میداد . با بازی سلما هایک . ظ شنبه ٢٦ دی ۱۳۸۸ نظرات . اگر فیلمهای واقع گرا رو دست دارین حتما ببینینش. Ps نظرم در مورد فیلمهای ایرانی رو پس میگیرم اما نه کاملا. خودتون نظرم رو نسبت به این فیلم متوجه شدین .

زیر گذر زندگی ! این زندگی من است! به وبلاگ من خوش امدید. مصادف با عید قربان 1500 نفر از حاجیان هنگام انجام مناسک حج جان خود را از دست دادند. برخی میگفتند حق شان بود نباید به مکه میرفتن و این پول را صرف نیازمندان. عذاب الهی می دانستند . عده ای هم طرف دار حجاج.

و حالا من دچارم! روزانه های گل و گلدونش. دیگه اینکه مهدی دنبال خونه واسه مامانشه که بیارنش اینجا. منم دنبال خرید فرش و سرویس چینیم. اما نمیدونم خریدنشون واجبه یا بزارم بعدا! دیگه خبری نیست. ديگه نت وصل شده و ميتونم با خيال راحت وب گردى کنم, الان که به پيجم نگاه ميکردم ديدم چقدر شلم شووربا شده, بايد مرتبش کنم ما کو وقت.