ظ روز یکشنبه ٢ اسفند ۱۳۸۸. صبح که صدام زدی اصلا دلم نمی خواست بیدار شوم دوست داشتم بخوابم و ادامه خوابم رو ببینم . خواب خوبی بود از اون خوابهایی که دوست داری ماجرا رو تا آخر خودت دست بگیری و کارگردانی کنی و یه طوری کشش بدی که تموم نشه ولی چه فایده هر ماجرایی بالاخره تموم میشه و باز خودتی که باید ماجرایی تازه رقم بزنی. نمی دونم تا حالا این اتفاق. امروز این را نوشتم که فردا فراموش نکنم که چه می.

مامان ستاره به عنوان جایزه قبولی بردیا و پسر خالش برای هرکدومشون یه جوجه اردک خرید. بردیا علاقه ی شدیدی به جوجش داشت و اینقدر خوب و پرانرژی ازش مراقبت کرد که بابایی هم با وجود اینکه با اومدن جوجه به خونه مخالف بود تسلیم شد و از عشقولانه هایی که بین بردیا و جوجه ش راه افتاده بود خوشش اومد. با وسواس ازش مراقبت میکرد. غذا دادن و شنا کردن و تمیز کردن سبدش همه به عهده خودش بود.

مهر 93-ورود به پیش دبستانی. فروردین 91 و البته آبله مرغان. شعر های مهد کودک هستی-زمستان90. بهمن 90 -آش پشت پا مامان اینا. آرتینا جون و مامان راما. کیانا جون و مامان نیاز. پیام وبلاگ آفرینش هستی ستاره رنگی.

ابجی ملیکا 12 بهمن دنیا اومد. تو شیرین ترین دختر روی زمینی.

10 اشتباه مخرب که هر مشاجره ای را بدتر می کند. کیانا پرنده کوچولوی مامان نیاز. لیدا جون و مامان لیلا. قالب های کودکانه پرشین بلاگ. من دیروز و جمعی از هم سالان خود به کلاس دوم قدم گذاشتیم. سلام به دوستان گل و گلاب.