مثل اسمون ابی بودن را باید از تو یاد گرفت. میروم میخواهم سکوتم را بشکنم تا همیشه فریادم را ستاره ها گوش کنند. خسته شدم از این همه . نمیخواهم میون این ادمک ها زندگی کنم. به چه کسی بگویم رازی را که مدتهاست در کلبه دلم قدیمی شده. چرا این عذابها که تنم رو میسوزونه تموم نمیشه . میروم از همین شهر تا یه دیاری که نه تو باشی نه اون باشه نه راه برگشتی .

حق نداریم احساس دیگران رو به بازی بگیریم . گاهی چقدر دلم هوس شیطنت می کند . که سیگارت رو از فیلترش روشن میکنی. به جایی از اول تا آخر فکر کنی. یک استکان چای یا قهوه .

راحت نبودم اینجا به هر حال! آرشیو هست کاملن شخصی.

این و از دست دادم که به عشقم پایبند باشم. میبینم انگیزه هاش زیاد شده.

اگر دستم رسد بردار منصور بی پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنویسم. دلم رفته تر از آسمان ابری شماست. در انتظار حضور عاشقانه شماست. خبر دهید که مجنون رسوایی اینجا. هنوز خانه بدوش است ودر پی لیلاست. اگر چه در پی گمشتگی می دوم اما. جمال حضرت دوست در آئینه دلم پیداست. نشان موج و خروش و تلاطم دریاست. آنچه نامش بی وفائیست و تحقیر یاران. بچشم حقیقت بین عاشقان زیباست. دلخوش بدار و بمان در این هزار حالی.