Date Range
Date Range
Date Range
انتظار یعنی دو چشمان مادر شهید مفقودالاثر. از دوباره آمده یک کاروانی از شهید. این سری شاید بیابد او نشانی از شهید. مادری چشم انتظار استخوان یا یک پلاک. سوی خانه می رود با دست خالی از شهید. نقطه خال لبت یعنی که پایان شد کتاب. می گذارم نقطه ای من آخر هر جمله ای. جمله لب های تو با نقطه ای از خال تو. میگشایم درب منزل را فقط از شوق تو. خوب می دانم دگر سویم نمی آیی تو باز. من ولی از پشت در گاهی سرک ها می کشم.
من روی گسل های بزرگی هستم. وقتی که داری می روی از پیش من با هر قدم. من همچو تهران می شوم در اضطراب زلزله. من ساخته ام از موی تو و چشمانت. باید که بسازند از آن موی تو و چشمانت. یک فیلم رومانتیک و پر از بوسیدن. روزت مبارک دختر ایران زمین. مخفیانه بوسه بر لب های تو من را بهشتی می کند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA.
قطعا روزگار بهتری از راه می رسد! ام نیستﮯ ;. ڪﮧ بآ نیمﮧ ﮮ בیگر بﮧ جست جویت برخیزم. اما نه از دماغ ف. س هم م ن ا ز تو. ه مان בلتنگﮯ بﮯ پایانﮯ ست. گاهی چقدر دلم برای یک خیال راحت تنگ می شود! تنگ می شود ! .