عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست . عشق یعنی جان من قربان اوست. مثل یه سایه همرات اومدم مطمعن شم که تو آرامش. نمیدونستم خستت میکنم یه رووووووزززز. تورو اگه کمتر میدیدمت اگه میذاشتم دلتنگم بشی اینجا بودی کنارم هنوز. بری وسط بیابون ساقه طلایی بخوری! والاااا لامصب با شیر و چایی میخوری تشنت میشه. معلوم نی از چی ساختنش.

و اين داستان ادامه دارد. اگه یه روزی چشمات پر از اشک شد و دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی. بهت قول نمی دم که ساکتت کنم منم پا به پات گریه می کنم. اگه دنبال مجسمه سکوت می گشی تا سرش داد بزنی. اگه دنبال یه همدرد گشتی تا باهات همراهی کنه. من همیشه همراه تو ام. نه دیگه دنبال بهونه نگرد که صدام کنی.

گلسن آغيزدا همه شه داد او لار او لماز.

چند روزی بود ک قسمت نظر دهی خراب بود . من از نوشتن خسته نمیشوم آنقدر مینویسم که مدادم در مداد تراشم جا بماند. دقیقا مثله روز های پر خنده ی من که در گذشته ماند و به این جا نرسید. من مینوسم و برعکس همه برای اینکه تو بخوانی نیست. اصلا برای اینکه کسی بخواند نیست. برای خودم که این روز ها ی پر از بی خندگی خسته مینویسم مینوسم که شاید. اگر اگر اگر عمری بود بدانیم ما هم نوشتیم هرچند کسی نخواند. همان که بخوانی بس است. من به بی محلی آدم ها عادت دارم.

ღ ღ دنیای من ღ ღ. این متن زیبا رو دوست عزیزم سامان واسم فرستاده منم اینجا میزارمش که همیشه ازش یادگاری داشته باشم. ر روزهای کودکی و در شروع یک بلوغ مخملی گم شدند . زود و زود و زود تند و تند و تند پاسخم بده . ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎ ﻫﯽ ﻧﻤﯽ. ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺮﻣﺰ . ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺧ ﯿﻠﯽ ﺩﻭ.