دنیای من و بهترین رضای دنیا. دوستان عزیز به دلیل مشغله فراوان فعلا توان رسیدگی به وبلاگ و گذاشتن پست جدید رو ندارم از طرفی برای هیچ وبلاگی نظر نمی ذارم نمی دونم اون کیه که مریضه و جای من حرفای نادرستی به بقیه می زنه فقط خواستم بگم که این کارا از جانبه من نیست. این وبلاگ رو من و همسرو خیلی دوست داریم به خاطر همین قصد حذفشو ندارم و می خوام ادامه بدم اما اگه این کارا ادامه پیدا کنه حتما حذف می شه. سال 92 سال برآورده شدن آرزوها.

مخصوص سرمه ی تازه متولد شده. مشکلات قبل و بعد ازدواج. درهم و بر هم زندگی من. چاقی خوشبخت در آستانه تاهل. فلفل بانو و نمک خان. تزیین انواع غذا و دسر. ماجراهای دوران نامزدی ما زیر یک سقف. من و رضا و نی نی. عشقولانه های من و شوشو.

دیروز امتحانی دادم تاریخی! این استاده نمیدونم از کجا این سوالا رو در آورده بود. سوال اول رو که دیدم گفتم تو روحت! خلاصه کتلت شدم رفت. بعد اومدم خونه این آقام از بعد الظهر تا هفت شب خواب بوده. اونوقت من یه دقیقه بخوابم پدرمو میسوزونه که تو چه زنی هستی همش خوابیدی. فصل امتحانات حالم گرفته میشه . خدا کنه امتحانامو خوف بدم .

دوست داشتم الان در آغوشم بودی و من هزاران هزار ترانه ی عاشقانه برایت نجوا می کردم. از میان تمام مذکر های دنیا.

آرامش اين روزهايم را مديون همين انتظاراتي هستم كه ديگر از كسي ندارم. دوستاي خوبي بوديم براي هم! امروز هرچي فكر كردم يادم نيومد! اما باعث شد ما يك سال از هم دور بيفتيم. حتي با هم توي يه رشته و دانشگاه قبول شديم اما من نرفتم. و اصراراش هنوز تو گوشمه. دليلم فقط اين بود كه نميخواستم دانشگاه آزاد برم. اما هنوزم دوستاي خوبي براي هم بوديم. و امسال بعد از 12 سال دوستي هدي. هيچي كم نيس اين روزا. يعني انگار قراره كه بيفته.