Date Range
Date Range
Date Range
روح و تنم درد می کند. تمام خویشتنم درد می کند. حال و هوای پر زدنم درد می کند. نگفته های زیادی ست در دلم. خنجر از دست عزیزان خوردن. از من خسته نمی پرسیدی.
در جھانی که ھمه قضاوت می کنند تنھا مجرم من ھستم. وقتي وبلاگ فيلتر باشه آدم كمتر حوصله اش مي ياد كه بياد و چيزكي بنويسه. از امروز ميخوام بازهم شروع كنم به نوشتن. اما تنورمون علي حده است. جان لاك - رساله اي درباره حكومت. خبرهاي زيادي در مورد وضعيت اقدامات خشون.
چقدر دلهره دارد جهان تو غمگینی. وقتی تو نیستی دل من غم داره. بی تو دلم انگار یه چی کم داره. وقتی تو نیستی غربتم زیاده. غم میشینه توی دلم چه ساده. تو مثل گل ساده و مهربونی. خوب می دونم کنار من می مونی. غمگینمو با یک نگات شاد میشم. دارم به چشمای تو معتاد میشم. تو مثل ماهی دل من ستاره. دوست دارم دوست دارم دوباره. هم سفرم باشی مسافر میشم. وقتی میبینم تو رو شاعر میشم. برای من مثل شب روشنی. تا زنده هستم توی قلب منی. دلم یه روده دل تو یه دریاست.
پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده. فقط بکن و بزن بیرون. زدی بیرون دیگه کندی و حله همه چی فرق میکنه. امروز بر اساس دیروز قرار گذاشته بود با اعظم باید می رفتیم جنگل شیان. ولی خودش نیومد تا برای قرار عصرش با اون یارو اماده بشه. من هم با اکراه رفتم. امروز کیک خریدم و با بچه ها شب یک تولد خیلی کوچیک گرفتم برای خودم.
Do NOT use any of my work without my permission. Tuesday, February 7, 2012. Anne Hart and Adrian Cohen - Before. It is a tumultuous relationship.
نزدیک دو ماه بلاگفا پوکید و ما رو هم پوکوند! هر چند من رفتم میهن بلاگ! وای دو سال از نوشته هام پریده! یه چیز دیگه است این وبلاگ. چکار کردید با ما ای کشور سروربلاگفا! نظر نمی تونید بدید هر کی خواست ایمیل بزنه. حتی این گل کاکتوس عزیز. سریالهای مزخرف GEM, فیلمهای آبکی.
Segunda-feira, 18 de abril de 2011. Morar em outro país é para muitos motivos de alegria e realização. Porém, existe também um outro lado que geralmente é ofuscado pela euforia de viver em terra estrangeira por um tempo. Bom, assim que a gente chega, tudo é novidade. Então, não há tempo pra se pensar em tudo que ainda está por vir. Depois, quando passamos a viver o dia a dia naquela terra, vem as incertezas e dúvidas de quem não sabe nada sobre o lugar nem sobre as pessoas.
Gosto dos que tem peito e culhão de se assumirem. Sábado, 30 de outubro de 2010. À base de mim é o inteiro dela. Terça-feira, 21 de setembro de 2010. Rasgando sedas, desfazendo vincos, traçando bordados e desamarrando laços. Quarta-feira, 8 de setembro de 2010. Terapeuta, tatuador e cabeleireiro.