ت ولدت مبارک مامان جون. پیشنهاد از من بودو همش دعا می کردم بابا هم راضی باشه. صبح هم وقتی بیدار شدم از زیر متکام یه کادوی کوچولو برداشتم. مامان گفت از طرف باباست. چون ازم تو این هفته راضی بوده. دفعه بعدی چیزای بهتری بخر. خوردنی های خوشمزه هم بد نیستا. خوشحال می شیم اول صبحی. منم بچه مدرسه ای شدم.

تمام نا تمام من با تو تمام میشود! انسان چیزی جز گفته هایش نیست. میان همه آن چیز ها که مشترک اند و نیستند. تا تن کاغذ من جا دارد. با تو از حادثه ها خواهم گفت. گریه این گریه اگر بگذارد. با تو از روز ازل خواهم گفت. فتح معراج غزل کافی نیست. با تو از اوج غزل خواهم گفت.

نوشته شده در ساعت توسط شیده. هر قاصدکی یک پیامبر است. اما شانه های من ظریف است. زیر بار این خبر می شکند. من نازک تر از آنم که پیامی چنین بزرگ را با خود ببرم. آن چه تو باید بر دوش بکشی ناممکن است و سنگین حتی برای کوه. زیرا قرار است بی قرار باشی. فراموش نکن نام تو قاصدک است و هر قاصدکی یک پیامبر. نوشته شده در ساعت توسط شیده. از میان گلوی پنجره ای باز. هوای تازه را نفس می کشید. انتظار داشتم دستی در را بگشاید.

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین. تا سحر ای شمع بر بالین من امشب از بهر خدا بیدار باش سایه ی غم ناگهان بر دل نشست رحم . زندگی یه بازیه کی از عمرش راضیه. زندگی یه بازیه کی از عمرش راضیهابر گریونه دلم چشمه خون دلمنمیتونم دلم رو راضی کنم این دل دیوونه رو . دلم گرفته دلم عجیب گرفته است تمام راه را به یک چیز فکر می کردم. هیبت باد زمستانی هست من چه .

چند ورق کاغذ و یک دونه قلم. دل نوشته های یک شاکی. جهان بینی های فروغ الزمان. من آنقدر نترسیده ام که ترسیدن یادم رفته است. من خودم را داشته ام در تمام این سال ها , دختر لوس ده ساله ی بزرگی که به تکواندو برای محافظت از خودش نیاز نداشته , چون کلمه داشته , اعتماد به نفس داشته , ایمان داشته که بعد از هر شکست پیروزی ست.

برای همین است که جوری خبری نیست که انگار واقعن هیچ خبری نیست. اما با پخش این اخبار در فضای مجازی مسوول آگاهی به یک منبع موثق پیام داده که اینبار آشی برای بعضی ها پخته اند که یک وجب روغن روی آن ایستاده است.

آموزش خصوصی داستان نویسی و فیلمنامه نویسی. باز کرد و با سرعت در اتوبان پیش رفت. خودروها را مشاهده میکنیم . یه وقت غصه نخوری بابا! .

نوشته مسئولیت نوشته م با خودمه! بی خیال از نوشته های خدا بیامرزه آرشیو ۹۳ که بر نگشتن خود پست به جهنم! من نظرات دوستامو میخوام. احتمالا عاقبت بخیر میشوید! نوشته شده.

آتلانتیس سرزمین افسانه ای زیر آب. اگر بهانه ی ان عشق باشد. تورا به جای همه کسانی که ندیده ام دوست میدارم. تورا به جای همه ی کسانی که نشناخته ام دوست میدارم. تورا به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست میدارم. برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب میشود و برای نخستین گناه. تورا به خاطر دوست داشتن دوست میدارم. دوست داشتنم با تو لحظه ی پایانی ندارد. هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه س.