وقتی که شب بساط غزل رو به راه شد. بغضم شکست و عاشقی ام را گواه شد. او رفت و آتشی به دلم زد. که ناگهان طبعم به شعر غم زده ای پا به ماه شد. دیشب پیام داد که دنیای من تویی. با دیگران اگر غزلی عاشقانه بود. هر وقت پیش چشم من آمد سیاه شد. تنها به این بهانه که نامحرم هميم. وقتی به ما رسید محبت گناه شد. روحم همیشه کنج نگاهش پلاس بود. حیف از جوانیم که در آنجا تباه شد.

٠ احسآسآت פ ط פ طے مט ٠. می گ وی م راضی م ب ه ر ضای خ دا . چهارشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۲. اندوه که از حد بگذرد جایش را میدهد. به یک بیاعتنایی مزمن! بودن یا نبودن وست داشتن یا نداشتن. دیگر تو را به واکنش نمیکشاند! در آن لحظه فقط در سکوت. و نگاه میکنی و نگاه . Doostan sryyyy man kheili kam miam. Merc az onaei k dar nabodam be yadam hastan va sar mizanan. چهارشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۳. بےگریه ها وز جه هاے مادرم. محو میشم از صفحه زندگے.

پر از اشکم ولی میخندم به سختی. شهامت میخواهد سردباشی و گرم بخندی! ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ. ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ. گرمای دستت مال من نیست. پای به پای دیگری راه میروی. زیر چتری که خودم به تو داده بودم. شک کرده بودم کسی بین ماست. حالا یقین دارم من بین دو نفر بودم. چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من. بی صدا گریه میکنم این روزا.

سلام بچه ها من یه هفته ای. به یادتونم دوستون دارم همیشه. خوش باشد داداشی ها و. انشا بچه دبستانی در مورد خارج. البته من هم میخواهم درسم رابخوانم پیشرفت کنم سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. من خیلی چیزها راجب به خارج میدانم.

ღღ هیچ کس تنهایی ام را حس نکردღღ. به علاوه ی خدا منهای خیلی ها. نیستم یعنی آپ نمی کنم ولی هستم نظر بدین حتما جوابتونو میدم.