Date Range
Date Range
Date Range
بالاخره بعد از 5هفته نوژ کوچولو با هیجان زیادی به مهدکودک برگشت توی این مدت مربی مهربونش الهه جون مرتب تماس میگرفت و با نوژان صحبت میکرد و احوالپرسی میکرد . دخملی رفت تا دوباره دوست هاشو ببینه و بازی و شادی رو از سر بگیره . یه پیتزای خونگی درست کردیم که حتی خمیرش رو هم دخملی برام درست کرد و لذت میبرد از اینکه با دست داره خمیر و لمس میکنه و ورز میده . جاتون خالی خیلی خوشمزه شده بود نی نی دخملی عاشق پیتزاس. اینم سالاد الویه با سلیقه دخملی تزیین شده. وره اون هم بی اثر .
سلااااااااااامی گرم به گرمای طاقت فرسای این روزهای داغ تابستونی. امیدوارم که طاعات و عبادات شما دوستای نازنین و گلم مورد قبول حق قرار گرفته باشه. خیلی وقته که اینجا نشده بنویسم. علاوه بر اینها نزدیک خونمونه.
می نویسم از روزهایت با من با او با همه . می نویسم از شیرینیهایت . می نویسم از شیطنتهایت . می نویسم از اشتباهاتت . می نویسم از بهترین روزهای با مابودنت را . می نویسم از روزهای که شادیم را چندین برابرکردی . می نویسم از روزهایی که دوست ندارم دوباره تجربه کنی . می نویسم از لبخندهایت . می نویسم از اشک هایت . این نوشتن از تو را دوست دارم و از اینکه روزی اگر بمانم وتو در کنارم نباشی ومثل همه دختران روزی با شاهزاده ات مرا تنها بگذاری با خواندنش گاه میخندم وگاه اشک میریزم . 2 بعضی از مفاهیم آموزشی نیاز به تکرار و.
خاطران دايانا از بدو تولد تاکنون. بابایی ظاهر می شود! من و داداش رادوین سوار بر اردک پیر - زیباکنار. داداشی برای اولین بار در دریا. کار هر شب من و بابایی. منو مامان و بابا و داداشی در تله کابین - لاهیجان. انشالله قسمت همتون بشه برید سفر در کنارخانواده خوش بگذرونید. منم باید کم کم خودمو آماده کنم برای مدرسه . خرداد و تیرماه 94 همگام با رادوین.
چقدر این قفس برایم تنگ است. جایی برای نوشتن از دلتنگی ها و روزمرگی ها. ظ توسط ونگک تنها نظرات . چقدر سخته توی این هوا نفس کشیدن. امروز اولین باره که دقیقا دارم سوزش چشم و بی حالی رو تجربه میکنم. ظ توسط ونگک تنها نظرات .
دخترم آرمیتا دلنوشته هایم را برایت می نویسم. همه ی هستی من . امروز شنبه دهم خرداد ماه زادروز عشق جاویدم آرمیتای زیبا روی مهربانم است. در این روز من خدا و معجزه او را دیدم و درک کردم. اگر خداوند به ابراهیم . معجزه خود را نشان داد به من با آفرینش آرمیتای پاک نهادم آفرینندگی و زیبایی و قدرتش را نشان داد. و خضوعم را در برابرش چند برابر کرد . در این روز به پاس لیاقتم به نام مادر سر بندگی بر آستانش می نهم و به شکرانه هدیه اش او را سپاس می گوییم.
ღ ミ به اميد روزهاي آينده . زندگی تپش قلبه بالا میره و پایین میاد. از بالا رفتنش لذت ببر و از پایین اومدنش نترس. بسم الله الرحمن الرحیم و إ ن ی ک اد ال ذ ین ک ف ر وا ل ی ز ل ق ون ک ب أ ب ص ار ه م ل م ا س م ع وا الذ ک ر و ی ق ول ون إ ن ه ل م ج ن ون و م ا ه و إ ل ا ذ ک ر ل ل ع ال م ین. مرده شوره این بلاگفا رو ببرن . شیطونه میگه دوباره برگرد پرشین .
بعد از دو ماه اومدم! هر دفعه میگم بیخیال اینجا. من ک دیگ اینجا نمیام. ولی ی مدت ک میگذره دوباره میام سر میزنم به اینجا. اینجایی ک روزی تمام خاطره های قشنگ دوران کوچک بودنم بود. بازم اینجا رو دوست دارم وخواهم داشت.
از ت ب ت ند م ט ن ت رس . ت نهاییمون تموم ش ده . یادم کن آن دم که خدا. شاید به صداقتت من هم اجابت شوم . اولین سفر دور بدون خانواده . اولین بازدید از نمایشگاه کتاب. ی تجربه جدید بود . از سه شنبه تا . خدا میدونه ک ی . چشای پف کرده و قرمز . پوست صورت خشک و زیر چشای گود و کبود . به سرپرست و استاد . تو مال منی خودم کشفت کردم.