Date Range
Date Range
Date Range
یاد بگیریم پیش از هر کسی ابتدا خودمان را معاینه کنیم.
وبلاگ دانشجویان درد کشیده دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی. خیلی وقته که هر بار جلوی تلویزیون میشینم و این سریالهای آبکی و بی محتوای.
دلم تنگ بابا شد دیشب. هنوز از جوانان ایرانی می ترسند. هر روز بدتر از دیروز. پایگاه اطلاع رسانی نظام پرستاری. هم دیدم هم ندیدم پسندیدم تو را. کاشان بچه های پرستاری 87. دلم تنگ بابا شد دیشب. دلم تنگ شد دیشب برای پدرم.
غیراززیرپوست شهروخاطرات وخطرات 2 اینجانب هیچ وبلاگ دیگری ندارم و وبلاگ های دیگر تشابه اسمی و. دوستان اگرکامنتی مشکوک وغیرعادی بنام من دریافت نموده اند بدانند ازجانب من نیست ولطفا مرادرجریان بگذارند . برای خواندن دیگر مطالب من می توانید روی لینک زیرپوست شهر کلیک کنید . دلا نزد کسي بنشين که او از دل خبر دارد. به زير آن درختي رو که او گلهاي تر دارد. در اين بازار مکاران مرو هر سو چو بيکاران.
کمرنگترین قلمها از قویترین حافظه ها ماندگارتر اند. یک زمانی این وبلاگ برای من یکم یک مامن را داشت آنچنان وابسته به اینجا بودم که هرگز فکرش را هم نمی کردم زمانی برسد که ماهها بهش سر نزنم. زشتی های ان تقصیر ماست. در مسیرش هرچه نازیباست ان تدبیر ماست.
مامانم دو روز پیش رفته بود خرید که یه دفعه پاش پیچ می خوره و می افته زمین. عکس گرفتیم گفتن دو جای پاش شکسته. الان هم گچ گرفته و باید یک ماه و نیم توی گچ باشه. این روزا دارم نقش مامان خونه رو بازی می کنم. حسابی خانه دار شدم! هرچند انگشت کوچیکه مامانم هم نمیشم اما در کل تمرین بدی نیست واسه آموزش خانه داری. دقیقا مثل آموزش بچه داری که توفیق اجباری نصیبمون شد و حسابی خم و چم کار رو با بزرگ کردن وروجک های داداشم یاد گرفتم. ظاهرا هیچ راه برگشتی نیست.
می گم که یه چیزی خیلی جالبه اینکه آدم وقتی نیس باز هم دنیا ادامه داره . آخه بعضی وقتها فکر می کنیم. و حتی از جمع وب لاگ نویسان حذف بشیم یک اتفاقی می افته اما خداییش هیچ اتفاقی نمی افته من قول می دهم بهتون . چرخ فلک می چرخه و اونهایی که سنگشون رو به سینه می زدیم هم با فلک می چرخن . پس آقا جان همین دم رو غنیمت باید شمرد . خیلی هم خودت رو جدی نگیر .
بهش زنگ زدم کمی صداش ناراحت و آمیخته به درد بود تو مطب دکتر بود و گفت بعدا زنگ میزنه. نگرانش شدم زنگ زدم به یکی از دوستان مشترکمون و احوالشو پرسیدم. اما قبل از اینکه به زمین برسه. می افته رو دستای خانم پرستار ث. چند هفته بعد رفتم بیمارستانشون.
سرت رو روي كدوم بالش ميگذاري. غصه ها و قصه هات. اره براي چشمات كه مقدسترين قسم من بودن. دلم براي تمام اون لحظات نابي كه با هم ساختيم و با هم داشتيم تنگ شده. دلم براي دنيايي كه داشتيم تنگ شده. نه اصلا بگذار راستش رو بگم . عكس يكي از نيمه شب هاي دلتنگي من! شبي از شبهاي غم. من از بي خبري ز.
پنجشنبه بیست و چهارم فروردین 1391. به خدا دست خودم نیست اگرمی رنجم. یا اگر شادی زیبای تو را. به غم غربت چشمان خودم می بندم! من صبورم اما . چه قدر با همه عاشقیم محزونم! وبه یاد همه خاطره های گل سرخ. مثل یک شبنم افتاده به غم مغمومم! من صبورم اما . بی دلیل ازقفس کهنه شب می ترسم. بی دلیل از همه تیرگی تلخ غروب. و چراغی که تورا از شب متروک دلم دور کند.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
۱ دختر جان چقدر عوض شدی. چرا گاهی عین احمقها می گویم نه. امکان ندارد این آدم تو باشی . مگر می شود یک نفر انقدر عوض شود.
دیدار اعضاء دفتر ادبیات پایداری با رهبر انقلاب. فرهنگسرای فردوس به روایت تصویر. فيلم منتشر نشده از نويسنده پايي كه جاماند. مروری به مصاحبه سال قبل آلبوم عکس سایت آقا. نشست مرکز آموزش مدیریت دولتی کشور . دوشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۴.
خاتراط یک دکطر باصواد! البته در حالی که عرق شرم بر پیشونی دارم! یه خدافظیی اطلاع رسانیی چیز! یه ساله و اندیه که ننوشتم و حس خیلی مبهم و جالبی دارم! نمیدونم چرا اومدم امشب به وبلاگم عصن! دلم تنگ شده بود برای همه چی. خیلی خیلی درگیر بودم و واقعن نمیرسیدم به زندگی و خودم و خانوادم حتی. از پارسال تا حالا ی عالمه اتفاق افتاده که انقدر زیادن که همش قابل بیان نیست و ذهنم هم الان یاری نمیکنه! ولی کلن عناوین خبرها! میدونین من الان اینترن هستم و یه مسئولیت خیلی عظیمی بر عهده دارم! کف توییتر بودم عصن! با کلی ذوق میگه! .