دل نوشته های یه دختر زمستونی. توے همین یک ج مله دوباره عآشق. کہ م خآطب خآص م ט. عاشق کسی باشی که روحشم خبر نداشته باشه! اما خيلی شيرينه که.

Love is afraid of losing you. دلم واسه همتون تنگ شده بود . چه گرد و خاکی گرفته اینجاروووو . چه روزایی داشتم اینجا . ها از مرگم گذشته باشد.

در آغوشم که میگیری آنقدر آرام میشوم که فراموش میکنم باید نفس بکشم . روبرویم روی صندلی بشین . نگاهم کن! مدل ترانه هایم باش . لطفا! دیوانه تر از آنم که بی هوا در آغوشت نگیرم . چه حس خوبیه یکی رو داشته باشی حتی وقتی که سرش شلوغه یهو برگرده و. تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر. دستهایت دلتنگی هایم را به باد می سپارد . کوتاه میگم دوست دارم . ولی از دوست داشتنم کوتاه نمیام .

کاش میشد به زمانی برگردم که تنها غم زندگیم شکستن نوک مدادم بود. با گ ل هم بسته نمی شود. آنقدر عطر را روی خودت خالی نکن. تو بوی گند خیانت می دهی. یعنی تمام او از آن من است. نه دلش با من! چقدر سخت است تحمل این که به یکباره. چه کسی فکر می کنی. بی صدا آمدی بی آ.

از دست دادن یا به دست آوردن. ینی دختر کوچولوی زیبا پنج ساله ای بود. یه روز که به همراه مادرش. برای خرید بیرون رفته بود,چشمش به یه گردنبند مرواری بدلی افتاد که. قیمتش 10 دلار بود , پیش مادرش رفت وازش خواهش کرد اونو بخره.

تا زنده ای در برابر کسی که به خودت. از یه جایی به بعد . مرض چک کردن موبایلت خوب میشه. حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری. دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری. یا اس ام اسی بی جواب بمونه. از یه جایی به بعد . دیگه دوس نداری هیچکس رو. به خلوت خودت راه بدی. حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه. از یه جایی به بعد .