دخترک یواش یواش داره موهاش در میاد. یعنی من منتظرم که موهاش در بیاد براش گل سر بزنم. براش یه عالمه گل سر گرفتم که همینجور بی استفاده مونده. البته دخترک اصلا از کلاه خوشش نمیاد تا کلاه میذاری سرش میکشه در میاره , امیدوارم با گل سر اینکار رو نکنه. یه سر و صداهایی از خودش در میاره که من خیلی خوشبینانه میگم داره میگه مامان . نوشته شده در Fri 22 Nov 2013.

عید قربان و 500 شاخه گل داوودی. به امید خدا -رونق کار.

ظ روز دوشنبه ۳٠ تیر ۱۳٩۳. نور صورتی رنگ آباژور یه حس معنوی به اتاق داده. هرچند که این اتاق خوابم با تخت دو نفره با اتاق خواب محبوب و مجلل دوران مجردیم قابل. و یه وقتهایی مثل امشب که شوهر کوچولو رو توی اتاقش خوابوندو همونجا هم خوابش برد بیشتر هم دوستش دارم. و چه سان امیدم را از تو ببرم با اینکه تو همان تویی. 47پرواز را به خاطر بسپار. خبر به همه می رسه و دوستانش ناباورانه ابراز تع.

از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست. نگارش در تاريخ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ توسط باران. با آمدنت دلم را به هم ریختی. امروز یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم تو زندگیم. نگارش در تاريخ سه شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۲ توسط باران. خیلی همگی مراقب خودتون باشین. نگارش در تاريخ چهارشنبه سوم مهر ۱۳۹۲ توسط باران.

حکایت دریا قصه مردم ساحل نشینه. يه وب جديد ساختم كه بتونم راحت حرفام رو بنويسم. اگه هم انتقال آرشيو رو بم ياد بدين ممنون ميشم. اوضاع يه كم بهتر از قبله. ولي اومدم يه پست جديد بذارم كه حال و هواي غمگين وب عوض بشه. ديگه اينكه شديدا به اين اعتقاد دارم كه اگه يه چيزي رو از صميم قلب از خدا بخواي حتما بهت ميده. ديگه اينكه فعلا حرف خاصي ندارم. فقط مواظب خودتون باشيدو صبور. ديگه عصرش كه بهشون .