Date Range
Date Range
Date Range
با ترس و سكوت ,فراموشي و تقلا زندگي ميسازيم. بهاریه 91- صدا دوربین حرکت. باز دوباره همان لحظه, لحظه آغاز و پایان در یک نقطه. ساعتها روی هم غلتیدند پرشتاب و روزها از پی هم خسته گذشتند تا دوباره با هزار رنج و زحمت و زخم این سال را به سال بعدترش حلقه کنند و اینک این منم درست در آستانه سی و پنجمین گذرم از این تنگنای پیر همچنان درگیر فلسفه این نقطه آغاز و پایان . اندیشه میکند به نو شدن یا فرسوده نمودن خود. آری عزیز باز دوباره همان لحظه آغاز.
يادمه آبي دريا بود و ابراي سفيد. روي ماسه ها يكي يه پنج وارونه كشيد. پنج وارونه رو با اول اسمت گره زد. انگاري همون دلي بود كه تو سينه اش مي تپيد. روی ماسه ها نشست و زل زد به غروب. فكرش اما جاي ديگه بود و هيچي نمي ديد. آرزوم بود كه بيارم خبر خوشي براش. يا صدايي كه براش بخونم از عشق و اميد. اما من فقط يه مرغ دريايي بودم. هيچ كسي قصه عشقشو به ماها نمي گه. شما آدما ما رو به قصه ها راه نميديد. ديگه اون رفت و نمونده ردپايي رو شنا. ديگه قلبي نزد واشكي تو دريا نچكيد.
Forgot Password or Username? Deviant for 11 Years. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.
Vážený zákazníku, dovolte nám přivítat Vás v našem e-shopu a ve zkratce Vám představit firmu PROTECO nářadí s. Náš vznik se datuje již od roku 1992, kdy jsme se ještě jako AZ-SATELIT s. stali jedním z nejsilnějších dodavatelů široké škály nářadí. Celé řady tuzemských i zahraničních značek do obchodní sítě po celé České republice. Díky naší expanzi a propracovanému managementu jsme postupem času zavedli na trh i naši vlastní značku PROTECO. Vedené ceny jsou s DPH.
وابسته به موسسه فیلمسازی تکنما تصویر. فیلم سینمایی حورا با بازی مهران احمدی روی میز تدوین. به تهیه کنندگی مجید عباسی. ونویسندگی و کارگردانی غلامرضا ساغرچیان. هم اکنون در مرحله فنی قرار دارد . همراه با هنرمندان کودک امیرحسین موسوی و آسمان حسن آبادی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
امیدوارم حال همه خوب باشه منم که جز دوری شما ملال دیگه ای ندارم. متاسفانه یا خوشبختانه وبلاگ نویسی داره به فراموشی سپرده میشه لاجرا فعالیت منم تو این وبلاگ خیلی کمرنگ تر شده. دوستای خوبی از گردش در فضای مجازی نصیبم شد تا جایی که اتفاقات مهمی رو تو زندگیم رقم زد. دو ماه پیش سفر زیارتی بودم خیلی دوست داشتم این وبلاگو به همون مناسبت آپ میکردم ولی .
و سبزه ها به صحراها خشکیدند. و ماهیان به دریاها خشکیدند. زان پس به خود نپذیرفت. شب در تمام پنجره های پریده رنگ. پیوسته در تراکم و طغیان بود. و راه های ادامه ی خود را. دیگر کسی به عشق نیندیشید. دیگر کسی به فتح نیندیشید. دیگر به هیچ چیز نیندیشید. نوزاد های بی سر زاییدند. و گاهواره های از شرم.