گیرم که تو صاحب اختیاری ای عشق. اصلن تو خدای روزگاری ای عشق. دنبال شریک غصه ام می گردم. خسته از نگاه ها از جواب ها. خسته از بدبینی ها و بی رحمی ها.

هیچ کس حتی اگه خوبم باشه عشق اول نمیشه. هرچه دلم را خالی میکنم باز پر میشود از تو. چه برکتی دارد دوست داشتنت. همین بهتر که ساکت باشه این دل. که رسواتر نشه رسواییه ما. که تنها تر نشه تنهاییه ما. بهت زده ام و غمگین.

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست. یه متن قابل تامل از یه دوست خیلی خیلی عزیز که امروز باهاش آشتی کردم. ﺑﭽﻪ ڪہ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺲ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﻮﺩﻡ.

عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح. در این روز اتفاقات زیبایی برای ما میوفته که دوست دارم توی وبلاگ. در این روز بعد از امتحان اخر حامد با قطار میریم مشهد. خیلی بابت این روز خوشحالم. روزی که با حامد اشنا شدم هیچ فکرشو نمی کردم که یروز بهم. برسیم و بشه شوهرم و در روزهای مهم زندگیش در کنارش باشم. چقد روزها زود از پس هم میگذرن. ۱ سال و ۲ ماه از عقد منو حام حام میگذره.

هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی را دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود. زیر کلیک کنید تا مطالب جدید رو بتونید بخونید.