تصميم گرفته ام يك وبلاگ براي دخترم درست كنم . دردونه ي مامان و بابا. زندگي شيرين ما سه تا. پارمیدا دختر شیطون و بلا. نيروانا عسل مامان و باباش. اينگونه مي گذرد روز و روزگار من. فاطمه عشق مامان و بابا. سارينا كوچولو و مامان هنگامه. نفس كوچولو و گيلدا جون. دختران من الهه و الناز.

مامان بابا برای عشق ودردونه و خودشون ادریانی مینویسن تا وقتی بزرگ شد خاطراتشو بخونه و لمس کنه. من هستم همین دور وبر خیلی زود میام. من هستم همین دور وبر خیلی زود میام. عکس هائی قبلی که اپ نمیشد.

سلام به کوچولوهای عزیزم و دوستان عزیزی که از وبلاگمون بازدید می کنن. زمان به سرعت در حال گذر است و هر روز بچه ها بزرگتر و شیرین تر می شوند. آرین جون 6 سال و 6 ماه و 1 هفته و 6 روز دارد. همان آرین کوچولوی تپل مپل ما الان دیگه ماشاللا آقایی شده و صاحب نظر و قشنگ در مورد موضوعات مختلف میشه باهاش صحبت کرد و ازش نظرخواهی کرد. فوق العاده پسر راستگو و مودب و مهربون. تو نگهداری آوین و سرگرم کردنش هم خیلی به من کمک می کنه و میشه روش حساب کرد. آوین جون 5 ماه و 1 هفته و 3 روز دارد.