Date Range
Date Range
Date Range
همه چیز ارام است! Published May 3, 2011. ما كه كسي را نداريم بياد.
داستان و عکسهایی از روزمرگیهای زندگی دو برادر. مزدا و مهراد و سفره هفت سین. مهراد و سبزه گره زدن در سیزده بدر. مزدا در بوستان لاله ها - خیابان بهنام. تولد مزدا - 24 فروردین 1396. مهراد در بوستان لاله ها. وقتی مزدا در حال غذا پختن بازی هم می کند. و بالاخره الکس که حضور گرمش در خانه ما برآورده کننده آرزوی بزرگ مزدا بود اما بودنش در کنار ما چندان طولانی نبود.
اینگونه می گذرد روز و روزگار من. تولدت با آرزوی بهترین ها مبارک باشههههههههههههه. و همچنین لیلیان نایاب . و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت. آنچنان که فقط خاطره ای خواهد ماند.
Saturday, September 15, 2007. با عرض معذرت ديگه فقط اون يكي خونه آپديت ميشه . تا زماني كه اون يكي خونه سالمه فقط تشريف بياريد اونجا ولي اگه يه وقت اونجا مشكل پيدا كرد دوباره برميگرديم همينجا . Sunday, August 26, 2007. تازه من حسابي هم بدغذا شدم و ديگه هيچي نميخورم .
خدایا دستم به آسمان نمیرسد تو که دستت به زمین میرسد , دستم را بگیر. به خودم قول داده بودم بیام , اومدم با کمی بدقولی. پسرکم بزرگ شده و حرفهای خیلی قشنگی میزنه که دلم آدم رو میبره . آقا رهامی هم کلاس تکواندو میره و واقعا عاشق کلاسش هست . البته اگر مربی باعث نشه دلسرد بشه. بقیه وقتا هم با جنگ و بازی های کودکانه و پارک رفتن و تی وی دیدن میگذرونن. 80 ماهه من 32 ماهه من.
وقتی مامان و بابا کوچک بودند. مامان دیو و بابا دیو. همین! ترمه - دختر اصیل ایران زمین. مامان بدو بیا می خوام یه چیزی نشونت بدم. الان کار دارم بعدا میام. نه نه همین الان بیا می خوام نشونت بدم.
باید این روزها رو عوض کرد. من خوبم ولی تو باور نکن. کرده ما را عاشقی جادو. شنگول و منگول و حبه انگور.
وقتی همه میگفتن غربت تعجب میکردم که چه میگن اما حالا میفهمم حالا که دلم برای کوچمون محلمون حتا جوب های تهران تنگ شده باور کنید اینجا اصلان جوب نیست میدونم الان شما هم مثل من میخندن والی باور کنید. تمام تلاشمو کردم تا عید مثل عید ایران بر گذار شه اما نشد نه اینکه من نخوام نه. تازه همه میگن خوش شانسی امسال هوا بهاری بود بازم با اینکه قبلش بازار نوروزی رفتیم تا حال و هوای عید زنده بمونه اما بعد از عید تنها موندو چه کنم.
من دیگه بزرگ شدم! دوست دارم وبلاگم اسم بهتری داشته باشه! برای همین از این به بعد به آدرس جدید بیایید لطفا! کم کم اسباب کشی می کنیم می ریم اونور. این هم آدرس جدید من. بیر گون الله دان کایو.
خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا. زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را. یکی مثل نسیم دشت میگوید. کنارت هستم ای تنها! سلامی به وسعت بی کران آبی و به گرمای روشن خورشید و لطافت. گلبرگ های نسیم و به گرمی دستان خدا. ممنون که وبلاگ کوچک و صمیمی من رو انتخاب کردین. امیدوارم دراین مکان شاد و آرام از مطالب لذت ببرید.
سلام ما بالاخره بعد از کلی غیبت اومدیم. یک دنیا تشکر از دوستهای گل و مهربونی که این مدت به ما سر زدند ولی این مامان خیلی خیلی گرفتار نتونست بهشون سر بزنه و تشکر کنه. با اینکه همیشه به یادشون بوده و هست . خب بریم سراغ این شیطون بلا که دیگه دو ساله شده. تولدش یک جشن کوچولوی خانوادگی بود که 19 تیر برگزار شد. همش اصرار داشت کادوهاشو جلو جلو باز کنه آخر هم دو تاشو واسش باز کردیم تا کوتاه اومد و مشغول بازی شد.