از وقتي تو آمدي همه روزهاي خدا آ بي شد. اين روزها نگاه ميكنم به عكسي كه از دوستان عزيزم برايم به يادگار مانده. دوستاني از همه جاي ايران . دانشجوهاي ورودي 90 دانشكده كه فارغ التحصيل شدن و رفتن . هر جا هستين به يادتونم و دوستتون دارم. دست خدا به همراهتون داداشها و خواهراي گلم. دوست دارم نرو دوست دارم بفمهم. دوست دارم بمون من عاشق تو ا م. تو هستی منی به جون هردومون. وقتی که با تو ا م وقتی که پیشمی. آروم زندگیم ما عاشق ه میم.

روزی که به دنیا اومدی رو من به یادت میارم. روزی که معنی زندگی رو فهمیدی رو تو به یادم بیار. سلام بر دختر چهارده ماهه خودم. برای شلوارت هم همینطور پاهات رو بلند میکنی. جوراب و کفشت رو خودت در میاری. سعی میکنی با قاشق و چنگال غذا بخوری و خیلی حال میکنی هر چند کلا یه دونه برنج هم بخوری خیلییییییییییییییییییه. بابا و مامان هم که میگی.

دخترکم حالا دیگه برام شعر میخوونی اونم شعرایی که مامان جون واست به عنوان لالایی می خوونه و برای یه بچه ی نزدیک سه ساله خیلی سخته. شعرای پروین اعتصامی-ایرج میرزا-حتی مولوی! به زبون خودت می خوونی ولی خیلی خیلی شیرین و بامزه و البته بیت به بیت و تقریبا درست! حالا دیگه لباس انتخاب می کنی. تصمیم میگیری چی نگاه کنی و کجا بری. عاشق اینی که باهم بریم بیرون و تاکسی سوار بشیم! .

سیب را با عشق گاز بزن. چرا میخواهم زنیتم را پنهان.

Dar entezare ye fereshte to barone fereshteha. هر روز آدماي زيادي به دنيا مييان. هر روز خدا اين همه فرشته رو از آسمون رحمتش براي ما ميفرسته. و من مي خوام تو اين بارون فرشتهها اونقدر دستم رو به طرف پروردگار مهربونم بالا. تا آخر يه قطره بارون. تا اون روز خدا جونم بدون اونقدر التماست ميكنم. و اونقدر در خونهات رو به صدا درمييارم تا جوابمو بدي. يه حس قشنگ يه نور اميد ته دلم هست كه بهم ميگه فرشته آسمونيت تو راهه.

می نویسم برای فرزندم که قراره تک ستاره آسمون زندگیم بشه. این وسائل اولین خریدهائی هست که برات با ذوق و شوق فراوان کردم . الهی فدای اون قدت بشم . دست مامی جونت هم درد نکنه . هر کدومو که برات میخرید کلی. قربون و صدقه ات میرفت . سلام جیگر طلای مامان . اشک تو چشمام جمع میشه .

خدا را هزارن بار شکر میگویم که دامنم از وجود گلی زیبا سبز است و خداوند من را لایق نام. دخترم با امدن تو مادر. بهشت را نمیخواهم که حس مادرانه. خود بهشت بی انتهایی ست . نازنینم دست در دستانم بگذار . و از هیاهوی این دنیا نترس که من. تا نفس دارم کنارت هستم. و خدایی بالای سر ماست که همیشه مراقب و ناظر است. مطالب این وبلاگ کلا به آدرس زیر منتقل شد.

روزهایی که فقط تو آن را به خاطر خواهی سپرد . پسرم امروز رسما 3 ماهگیت تموم شدو وارد 4 ماهگی شدی عزیزم مبارکت باشه عسلم دیگه مرد شدی آقا شدی بزرگ شدی نفسم ولی هنوزم بیخوابیت ادامه داره وتازه یادت افتاده که تا ساعت 5 یا 6 صبح بیدار بمونی . دیروز رفتیم دکتر برای چکاب و خدا رو شکر همه چی خوب بود وزن شما 7 کیلو وقدت هم 62 سانت . مامان جون چشمم کف پات قربونت برم . شبها هم که کلا بیداری و برای خوابیدن هزارتا فیلم داریم .

وقتی کارتون موردعلاقه مادر و دختر یکی میشه. وقتی ارزوی خونه کوچیکو نمیتونی براورده کنی و شرمندگی میمونه تو تمام وجودت. وقتی تمام وجودت یه زندگی ساده دونفره میخواد .