Date Range
Date Range
Date Range
بگذار برخیزد مردم بی لبخند. من بدون چترم وچترم بدون من. ماه بودم می خواستم ماهی شوم آه شدم. نوشته شده در تاريخ سه شنبه ۲۵ فروردین۱۳۹۴ توسط شفیعی. به طواف من اگر می آیی با خود شورتی از فولاد بیاور. من فرصت محافظت از بنده ای را ندارم.
پیراهنت را به چشم های کور شهر می کشم. در دلت مرا به بند کن. تازگی ها تنها اتفاقی که تکراری نیست. رو به پنجره های شکسته ام . با برگ ها می رقصی. خرد می شوم زیر پاهایت . از تو در می ماند نام. در آغوشی که تابستان است. عطر تو از پیراهنم می رود. چندی نمانده تا صبح . اینجا کوتاه هایم را می نویسم. شرح هجران را کوتاه می کنم.
تلخی و فشار روحی بعد از ظهر چهارشنبه انقدر بود که صبح پنجشنبه کوچکترین اشتیاق و انرژی برای رفتن به سر کار نداشته باشم . توی دوره ی حساسی از زندگی ام هستم و هر از گاهی که فرصت میشه و با خودم خلوت می کنم فشار روحی زیادی رو باید تحمل کنم . اینکه از دو راهی که دیروز مقابل خودم دیده بودم کدومش بهتره و کدوم عال.
یعنی بوسه چیدن از لبهای مرگ. یعنی سقوط به سیاهچاله های عمیق قرن وحشت . یعنی تماشای هرروزه ی رقص دخترکی. که لبهایش را راهزن لحظه ها. تا فریادهایش را پشت هر غروب. زنده به گور کند . دیدن اشکهای یک ستاره . بوسیدن چشمهای یک مسافر . روزگارم را به پاییز کشاند. قاب پنجره را از من گرفت. تنها واژه ای شد میان شعرهایم .
یه جون به لب عین خودم که هم درسته هم غلط. تو شهر قصه آدمای پاپتی بودن همش. چشم به راه قهرمانکی شبیه تن لش. آغوش دردی گرم در این شاعر آزاری.
دلم برای روزا و شبایی که تموم شدن تنگه. واسه خاطره هامون واسه دوتایی بیرون رفتنامون واسه دلقک بازیامون واسه وقتایی که محرم دل همدیگه بودیم واسه وقتایی که دلمون پر میکشید واسه هم واسه وقتایی که خیلی وقته وقفه افتاده بینمون. کاش از حال این روزای من باخبر بودی. منو ببر به اون لحظه. به اون ترانه ی شادی. که تو یاد من افتادی. نوشته شده در چهاردهم مرداد 1392ساعت توسط سپیده کیانی.
دوست عزیزم که دافعت بر جاذبه ی اندکت غالبه تو رو خدا نماینده قشر خاصی نشو. ببین مرداین میدون هستی بعد خودتو جا بده قاطی بچه مذهبیا. نمی دونم چرا تو دلم نسبت به همه حس خوب دارم. عشق دل ادمو صاف میکنه هر ادمی باید یک بار هم که شده طعم لذیذ عشق را بچشد. هدیه ی من همسرعزیزم این وبلاگه. امیدوارم که دوستش داشته باشی. خدایا پناه میبرم به تو از عجب وغرور.
چشمامو رو همه چیز بستم. فقط امیدوارم این روزها بگذره. مثل عروس به حجله رفته ای. چرک خسته ی تمام سالهای نبودنت را. را از هر طرف که بخوانی. نمیدانم پدر از کدام طرف وسوسه. که با آستین های خالی برگشت. توی سفره ی مان درد. پدر را از هر طرف که میخوانم.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
PEACE and LOVE de toi. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
The position of the blocks have been saved. Did you like this profile? Thu, May 07, 2015.
20 Décembre, 31 Décembre, 3 Janvier. Abonne-toi à mon blog! Le 13 Avril 2009.
9733;Petite Fille Pleine De Reves. POurrais-Je y Arrivé, O bOu Dmes Reves? On se Demànde ParfOùà Si nOtre Vie à Un Sens. Pùis On RencOntre Des Etre Ki dOnent Un Sens a La Vie. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.