شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی . مردی از خویش برون آید و کاری بکند حافظ. به لطف اشک دعا مستجاب خواهد شد. من عاشق او بودم و او عاشق او بود.

سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست. را جز به اهل درد نمیدهند. از خداوند متعال عاجزانه میخواهم تا توفیقی عنایت نماید تا هر چند ناچیز ولی قدمی در مسیر شهداء بر دارم. اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك.

تو بمان و دگران! وای به حال دگران! اش ک ه ا و لب خن دها. و ان لکم فی الانعام لعبره. مردی مصلوب بر نادانی قوم. پروانگی در دنیای جدید! چیزی فراتر از عشق. 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30.

قرعه ی فال است شرط بودنم. و امروز پس از 20 سال عمر با عزت پایمان به کلانتری نیز باز شد. بخش شکایات خانودگی و اظهار طلاق و بعد هم پزشکی قانونی و جای کبودی و این حرف ها. پایمان باز شد به کلانتری. به خاطر آنکه سوار بی آر تی شدیم.

این وبلاگ به دلیل برخی مشکلات و مسائل شخصی به آدرس زیر انتقال پیدا کرد . می گویند حمزه زارعی هستم. متولد 5 خرداد 69 - خراسان شمالی. هزار اسم قلم خورده - مهدی فرجی.

رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار. دستت را به من بده تا از آتش بگذریم! آنان که سوختند همه تنها بودند. که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی. سپیده دمی که بوی لیمو میدهد. نگاهت کافیست تا در هوای آمدنت بمیرم. ونیست در خور این دردنامه الا خون. کلبه برفی متروکه ی اسکیمو.

می نویسم تا فراموش نکنم که هنوز .