سی و هفت تابستان را پشت سر گذاشتم گاهی تلاش میکنم برخی نشانه های گذر زمان را پنهان کنم. مانند رنگی که موهای سپید دهه چهارم زندگی را با آن میپوشانم. به عکسهای قدیمی نگاه میکنم. این نامه سیاهم این اشک شامگاهم.

به سایت مهندس کربلایی حاج محسن گیوه ای زنجانی خوش آمدید. به سایت مهندس کربلایی حاج محسن گیوه ای زنجانی خوش آمدید. کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سایت های پرشین بلاگ می باشد 1396 - 1381.

من هیچگاه برای کسانی که قبل از خواندنم نیاز دارند به من برچسب بزنند نمینویسم. تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است. چه زجری می کشد آن کس که انسان است. و از احساس سرشار است. درباره ي يتيمان مبادا آنان گاهي سير و گاهي گرسنه بمانند .

به قلم صدرا مجد در یکشنبه نوزدهم مرداد 1393. یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست. فصل بهار فصل جنون است و این سه ماه. بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار. فکری به حال خویش کن این روزگار نیست. انشاءالله سال خوبی در پیش داشته باشید. به قلم صدرا مجد در جمعه یکم فروردین 1393. ۱۵km تا ع ش ق. با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو. باشد که خستگی بشود شرمسار تو.

خوابهاي ي ک ديوانه د ر ج هان م س ط ح. دردی که از تو بالا میرود. پایان نامه دانه و سیب. برای تو اما غروب سبز محبت. وحدتهایی با ضریب اتصال صفر. آهسته تر الاغ که معشوقه به خواب است. 180 درجه به سمت شمال غربی. بیا و کشتی ما در شط شراب انداز.

چشم هایم مدام پلک می زنند. هی چیزی در ذهنم زیر و رو میشود.