گفتم بگو گفت قبول نمی کنی . گفتم خب بگو اگه منطقی باشه قبول می کن.

کم کم دارد سرد می شود! کم کم دارد سرد می شود! دلم می خواهد که عاشقت باشم . وقتی که به تو فکر می کنم. که چقدر دلم برایت تنگ است . از ناز نگاهت به جان آمد . بشکن این سکوت آشنا سوز را. یه چایی باهم می خوردیم دلم وا می شد.

دوراهی همیشه صحبت از تردید برای رفتن یا ماندن ندارد شاید فرصتی است برای. بی تو روزای شادی نیست. وقتی خیس از باران اجابتی برایم دعایی بخوان. نه یکی نیست بگه تو این گرما چرا همه ی بدنت داره میلرزه.

هر چه میخواهد دل تنگت بگو . قال می فروش م . ツ فال می فروش م. ! به اندازه ی ب خت م سیاه نیست! یک دانه بخ ر. نانی ب ر س ر سفره ی خالی م ن باش د ツ. ساده و کوتاه نویسی را دوست داری.

ابرها زیر چتر تو می بارند تنها من نیستم که خیسی ات را دوست دارم.

دلنوشته های دختری از جنس خاک. باز ستاره می شوم در شب تاااااااااار کهکشان. ღ ღبانه شهر زیبای من وصدها علامت سوال باپریا جون ღ ღ. ღ ღ پسرپاییزیی ღ ღ. ღ ღباهم تا همیشهღ ღ. ღ ღدلنوشته های دختر بارانی ღ ღ. ღ ღcd amuzesh zaban ღ ღ. ღ ღمجله اينترنتي بانهღ ღ. ღ ღوقتي ققنوس بميردღ ღ. ღ ღ جزیره حامد ღ ღ. ღ ღدل نوشته های ساعت 25 شبღ ღ.

به نوازش گیسوان من بیا. و فریاد مرا با خود ببر. آنان که در دل خود سنگ رویانده بودند. و تنهایی را به من آموختند. و آنان که خود از سنگ بودند. و آتش را در دل من بر افروختند. کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را. کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم! و من مانند شمع می سوزم و هیچی دگر از من نمی ماند! ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم! درون کلبه ی خاموش خویش اما. کسی حال من غمگین نمی پرسد! .

Send my most sincere blessings. معشوق من از عشق تهی است. تو به من خندیدی . آتش برق نگاهت دل من آتش زد . پشت یک خاطره سرد و تهی. با دلی سنگ رهایم کردی .