Date Range
Date Range
Date Range
آخرین قسمت سفر به کردستان را در پست آینده دنبال کنید.
بانوی مکتب ادبی اصالت کلمه در تهران. کلمه عرصه اثبات قدرت بی پایان من است. غزلی با عنوان لا فتی الا لبت لا سیف الا چشم تو سروده ی استاد آرش آذرپیک- اردیبهشت ۸۹. از خوارج می شوم لا حکم الا چشم تو. اوج فریاد قلندرهاست در میخانه ها. این ادر کأسا و ناولها ا لا یا چشم تو. در کلام الله حافظ آمده که کعبه ای ست. بین عشاق سمرقند و بخارا چشم تو. مزرع شاخ نبات از بوسه باران تو سبز. ای که صد روح القدس مست از مسیحا چشم تو. از بهشت خود سوی ما آمدی باران گرفت.
باورمون نمیشد هفت ماهه مطلب جدید نذاشتیم. این ترمم مثل ترمای پیش برای یکی از درسامون گروه بندی شدیم که ارائه بدیم. گروه ماام که از زبده ترین نوابغ دانشگاه تشکیل شد. خلاصه چشمتون روز بد نبینه سر اسلاید چهارم دیدیم اووووووووو.
آخرین جفت زمینیم ما دو تا. نفسای واپسینیم ما دو تا. من و تو خوب می تونیم. مثل جنگل سر جامون بمونیم. می تونیم عینهو گیلاسهای کال. یه جوری شعر رسیدن بخونیم. من یکی سادگی آبو دارم. با خودم شبهای آفتابو دارم. تو یکی شکوه پرواز و داری. همه بودن من پیشکش تو. گریه ها ارزونی بالش تو. فکر دوست داشتن تو واسه من دلخوشیه. اگه خواستن نباشه زندگی خودکشیه. دست پرشوکت تو سفره شام منه. قصه سیب طلا از رو شاخه چیدنه. به هوای تو آمدن در.
به وبلاگ من خوش آمدید. به خواهشی داشتم اگه از مطالب وبلاگ خوشتون اومد یه کلیک روی تبلیغات بکنید واقعا ممنون میشم . خانه ای در ابر آسمون آبی. وبلاگ هواداران سی ام پانک و ری میستریو.
دوشعرآزادازبانوکژال صفریعضوکارگاه اصالت کلمه درکرج. در نشریه ی ابوذر- یکشنبه سوم آذر۱۳۹۲- شماره ی ۱۱۳۲. پای من مانده در گل. چیزی در گلویم گیر کرده. صدای شکستن می آید در من. در هنگامه ی رفتن می ایستم از یک رؤیا. شاخه ای گیر می کند به پایم. دست می برم به یادی از تو تا نیفتم. یاد آن شب از مهتاب بی خبر. دورتر از همان ستاره ی تازه متولد به اشارت انگشت تو. با صدایی از جا می پرم. فرو می ریزم در خویش.
برای کشتی ای که مقصد مشخصی ندارد. هیچ باد موافقی نمی وزد. نه جایی که مقصد مشخص کشتی برد.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Blev lite sugen på att skriva ett blogginlägg nu när syrran har börjat blogga där uppifrån Vittjärn. Sen om jag har någonting intressant att skriva, det var en annan sak. Det börjar tt bli våååår! Äntligen, ljusare dagar, läängre dagar.
Tout a commencé quand nos regards se sont croisés,. Notre amour grandit de jour en jour. Je te laisse entrer et ferme mon coeur à double tour. Le soir ou nos lèvres se sont touchées. A nous seul de savoir prendre le même chemin.
Ma vie mes namis et mes namours! Voila ma tite vie ac mes amis et ma famille alor bonne visite.
Il y a ces gens qui comptent pour vous, vous vous dites que rien ne changera ça. Mais , la vie en décide parfois autrement.